responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 460


آن احوال و اسرار را ظاهر نكرد و صريح نگفت ، مگر آن كسى كه خون خود را مباح كرده بود و به كشتن راضى شده ، چنان كه با يزيد و حلَّاج كه از فرود اين مقام خبرى دادند ، يا ابو يزيد به حاضران عتاب كرد كه : « چرا مرا نكشتيد تا هم شما و هم من مأجور و مثاب و غازى و شهيد بوديمى » ، و حلاج گفت در أثناء دعايى دراز : « اللَّهمّ هؤلاء عبادك ، اجتمعوا لقتلي تقرّبا إليك و تعصّبا لدينك ، فاغفر لهم . . . » .
و در اشارت و رمز نيز معنيى مدرّج مىباشد كه عبارت از جهت ضيق عالم خود آن را حدّى و بيانى پيدا نمىتواند كرد . و به روايتي ديگر كه « ما العبارة غطَّت » .
يعنى : در اشارت معنيى لطيف مر ذايق را فهم شود كه عبارت لكثافتها و كثافة عالمها و بعدها عن المنشإ ، آن را پوشيده مىگرداند . فعلى الرواية الأولى ، حرف ما للنفي ، و على الثانية ، موصولة . يقال : فلان باح بسرّه ، اى أظهره . و آن امور را يك يك بر مىشمارد ، در اين أبيات آينده .
< شعر > و مبدأ إبداها اللَّذان تسبّبا إلى فرقتي و الجمع يأبى تشتّتي [1] < / شعر > و ابتداى پيدا كردن حضرت معشوق مر خودش را بر عالم و عالم را بر او ، آن دو حقيقت بود ، يكى كثرت علم به معلوماته ، و دوم وحدت وجود به وجوبه ، كه حكم مبدئيّت بر تحقق و تميّز ايشان از يك ديگر در مرتبهء الوهيّت و عماء ، مترتّب است ، زيرا كه در اين مرتبه ، علم العالم بمقتضياته فاوجده ، و پيش از اين مرتبه وحدت وجود و كثرت علم ، عين يك ديگرند در مرتبهء احديّت جمع ، كه اين دو حقيقت : أعنى : علم و وجود ، واسطه و سبب شدند فرقت مرا به اسم و تعيّن و تميّز من در مراتب ، و اين حضرت احديّت جمع ، سرباز مىزد از تفرقه و تميّز من به اسم و تعيّن و غير آن ، چه در آن حضرت ، وحدت و كثرت و وجود و علم



[1] أبداها : إظهارها . التشتت : التفرّق .

460

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 460
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست