نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 430
< شعر > فما عالم إلَّا بفضلي عالم و لا ناطق في الكون إلَّا بمدحتي [1] < / شعر > پس هيچ عالمى از عوالم نيست إلَّا كه به فضل و انعام من به نعمت وجود كه اعظم النّعم است ، بر او و اهل او دانا است ، به حكم آن علم فطرى ، كه با هر وجودى مضاف همراه است ، و هيچ ناطقى نيز نباشد در همهء كون ، الا كه آن نطق او عين حمد و مدحت من باشد ، زيرا كه هر مادحى كه به مبالغت هر چه تمامتر ، به زبان مدح يكى گويد ، به صفتى پسنديده به نزد قومى ، ظهور اثر آن صفت فعلا بر آن قوم بليغتر باشد از قول آن مدّاح . چنان كه مثلا يكى مر ديگرى را به صفت جود مدح مىگويد و در گفتن مبالغت مىكند ، ظهور اثر جود آن ممدوح بر آن جماعت ، از قائل و مستمع و مشاهدهء هر يك آن اثر جود را در خود و ديگرى به آن طريق كه آن ممدوح به صفت جود خود ، هر يك از انواع خلعتها و زر و سيم و أصناف نعم بخشيده باشد ، از مشاهدهء اثر جود در مدح بليغتر باشد از قول آن مداح و اخبار او ، به حكم « ليس الخبر كالعيان » چه آن انواع نعم ، خود به عينها به صفت جود آن ممدوح ناطقند و از آن مخبر . و چون اتمّ و اعظم و اكمل و اشمل نعمتها وجود است ، و علم و نطق اثرى و حصّه اى از ايشان است در هر ناطقى ، پس عين نطق هر ناطقى مدح است مر بخشندهء وجود و علم و نطق را . و چون منبع إحسان وجود به فيض هر حصّه اى از علم و وجود اين حضرت است كه من به وى متحقّقم ، لا جرم نطق هيچ ناطقى جز مدح جود من نباشد . < شعر > و لا غرو أن سدت الألى سبقوا و قد تمسّكت من « طه » بأوثق عروة [1] < / شعر > و عجب نيست اين كه سرور شدم بر كسانى كه گذشتند از اوليا ، چون
[1] و في بعض النّسخ : « فما عالم ، الا بفضلي عالم » يعنى هيچ دانايى نيست مگر آن كه به بركت وجود من داناست . . . . [1] طه ، تلفظ طاها : النّبى - عليه السّلام - .
430
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 430