نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 426
و زهد و توكَّل و رضا و محبّت ، به سير درست گذر كرده ، آن گاه مدد عنايت - من تقرّب إليّ شبرا تقرّبت منه ذراعا - در اثناى مقام محبّت پذيرهء او آمده باشد ، و او را از او به كلَّى رهانيده و به خود رسانيده ، آن گاه به بقاى خودش باقى گردانيده . پس از جهت دعوت طالبان ، بازش به اين عالم فرستاده و در مقام دعوتش متمكَّن كرده . و اما قسم دوم ، آن است كه جذبه اش بر سلوك و بقايش بر سلوك راه فنا متقدّم شده باشد ، تا به حكم « جذبة من الجذبات توازى عمل الثقلين » اول در بحر بقا غرق شده باشد و بعد از آنش به جهت تكميل خود و تحقيق مقامات ، به اين عالم فرستاده باشند ، پس بر مقاماتش گذر كردن فرموده و اين كس هم از جهت تحقيق حقايق و دقايق مقامات به مرشدى و شيخى كامل مكمّل محتاج باشد ، پس اين هر دو قسم شايستهء شيخى و مقتداييند لا غير ، ليكن قسم دوم أعلى و أولى . و امّا قسم سوم ، آن است كه در سلوك مانده باشد و در مقامى از مقامات واقف شده و به جذبه نرسيده . و قسم چهارم ، آن است كه در مقام جذبه ، مغلوب مانده باشد و به سلوك بعد از آن نپرداخته و اين دو قسم ، اقتدا را نشايند . پس چون اصحاب تمكين و دعوت عالىترند ، و جذبه مع السّلوك شرط مقام تمكين و دعوت است ، لا جرم در آن چه گفت : « و غاية مجذوبي . . . » اشارت به جذبه كرد و در « منتهى مراديه . . . » اشارت به سلوك بعد از جذبه ، چه تا سلوك نباشد مجذوب را به شيخ و مراد حاجت نتواند بود . پس مىگويد : كه غايت مجذوب سالك صاحب تمكين و دعوت ، كه مقام وى عالىتر است از مقام سالك مجذوب ، و نهايت آن شيوخ كه تمكين و مقام آن داشتهاند ، كه بعد از جذبه و تحقّق به مقام « إنّ الله قال على لسان عبده سمع الله لمن حمده » ارشاد و هدايت او را متصدى شدهاند ، آن است كه من پيش از توبه آن را گذرانيدهام ، يعنى غايت اين مجذوب و شيوخ او تا مقام جمع الجمع بيش
426
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 426