نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 374
توانگر و بى نياز شدم از آن احتياج ، از جهت هشيارى از آن مستى در اين حال تفرقهء دوم كه از حضرت جمع الجمع براى ارشاد و تكميل به عالم تفرقه باز آمدم ، پس اين شهود جمع ميان مقيد و مطلق كه اكنون بدان متحققم ، همچون آن شهود وحدت حقيقى است كه پيش از اين داشتم كه هستى را مضاف به حضرت معشوق مىديدم [1] ، و آن نيز مطلق و منزّه از قيد و صورت . و اين يكى ديدن و دانستن مر اين جمع و وحدت را آن است كه ، در هر دو حالت مشهود ، يك ذات بيش نيست ، در حالت پيشين ، مشهود به صفت اطلاق و وحدت و در حالت دوم ، مشهود به صفت جمع ميان وحدت و كثرت نسبى و اطلاق و قيد . پس مىگويد : كه همچنان كه در وقت تحقق به مقام وحدت ، مشهود من حضرت يك ذات معشوق بود ، در اين وقت تحقّق من به حالت جمع و مقام او ، همچنين مشهودم يك حقيقت بيش نيست ، و آن حضرت ذات يگانهء معشوق است جامع ميان وحدت حقيقى و كثرت نسبى . قوله : « سكرا و افاقة . . . » نصب على المفعول له . < شعر > فجاهد تشاهد فيك منك وراء ما وصفت سكونا عن وجود سكينة < / شعر > پس مجاهده كن به سير در خود به فناى جملهء اوصاف و بقاياى خودت تا مشاهده كنى از حقيقت خودت عجايبى را كه اين حقيقت تو بر آن مشتمل است زيادت از اين چه من وصف كردم و بالا و وراى آن ، و آن سكونى و اطمينانى است كه در تو پيدا آيد از وجود و ظهور معنيى كه سبب آرام دل باشد ، و آن اثر تحقّق است به مقام تمكين ، و ظهور خصايص مقام جمعيت مذكور ، كه ديگر هيچ اضطرابى در حقيقت كار و احتياج به نفى غيريّت و اغيار گرد تو نگردد . و في قوله : « فجاهد تشاهد فيك منك . . . » ، راعي صنعة اللَّف و النّشر و وراء ظرف لتشاهد منك ، و هو صفة لموصوف محذوف ، أي : تشاهد منك شيئا وراء ما وصفته
[1] كه هستى را يكى مىديدم ، مضاف به حضرت معشوق - خ ل .
374
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 374