responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 342


مضاف نتواند بود ، و هر كه اين مقصد را بهترين خاموش كننده اى شمرد ، او هنوز بندهء جاه است نه بنده اله ، پس مىبايد كه غايت مقصد تو در همه چيز از خاموشى و گفتار و غيره ، جز حق و طلب او نباشد ، تا از بند بندگى بقاياى نفس و هواهاى او آزاد شده باشى و به كلَّيّت و جمعيت نفس متحقق توانى شد .
< شعر > فكن بصرا و انظر و سمعا و عه و كن لسانا و قل فالجمع اهدى طريقة [1] < / شعر > پس همگى چشم باش و بنگر ، و همگى گوش باش و بشنو و نگاه دار و همگى زبان شو و بگوى ، چه جمعيّت نفس ، راه نماينده ترين سيرتى است به معرفت حقايق و حضرت خالق .
يعنى : نفس ناطقهء انسانى را قوا و مدارك متعدّد و مختلف است ، چون بينايى و شنوايى و گويايى و غير آن ، و هر قوّتى و مدركى را صورتى و آلتى مخصوص ، چون چشم و گوش و زبان و جز آن و هر يك را نيز ادراكى معيّن ، چون ديدن و شنيدن و امثال اين ، و متعلَّقات و مدركات هر يك نيز مخصوص ، چون مرئيّات و مسموعات و مقولات و مانند اين ، و مر اين نفس ناطقهء انسانى را دو نوع ادراك است :
يكى ادراك جزئى ، و آن جز به واسطهء اين قوا و مدارك مذكورش ميسّر نشود ، به سبب اختلاف و جزئيّت اين مدركات .
و دوم ادراك كلَّى ، كه به ذات و صورت جمعيّت و كلَّيّت خودش كه منشأ و محتدّ اين قواى مذكور است ، كليّات اشيا و حقايق دريابد و ما دام كه نفس به حظوظ و آمال و امانى و شهوات و لذّات حسّى و وهمى مقيّد است ، او در قيد احكام جزئيّت محصور است ، و از كليّت و جمعيّت خود دور و ادراكاتش بر اين قوا و مدارك مذكور مقصور ، و هر قوّتى و مدركى را نيز جز در مدركاتى كه به وى



[1] عه ، امر من وعى الكلام : سمعه و تدبره ، و أصله - ع - و الهاء للسكت اى الحق به هاء السكت ، مثل ماهيه .

342

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 342
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست