نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 330
زمان آينده ظاهر گردانم و راهى كه در وى مىبايد رفت ، در زمان آينده بروم ، كه اين سخت خطرناك است به آن سبب كه شايد سعادت حقيقى تو حكم و نتيجهء اين زمان حاضر باشد ، و چون فوت شود تدارك نتوان كرد ، چه هر زمانى از ازمنه را حكم و نتيجه ، غير حكم و نتيجهء آن زمان ديگر است ، پس روا باشد كه نتيجهء زمان آينده مضادّ و مخالف اين زمان حاضر باشد و چون اثر زمان حاضر ظاهر شود ، باشد كه حكم زمان آينده ظاهر نشود ، بلكه مغلوب و مستهلك آن گردد به حكم شدت و ظهور سلطنت حكم زمان حاضر كه ظاهر است . امّا اگر زمان حاضر از حكم و نتيجه خالى ماند ، شايد كه حكم زمان آينده ظاهر شود و در آن خطر عظيم است كه باشد كه مفوّت فايدهء سعادت ابدى شود ، و همين معنى است آن چه از جنيد - رضي الله عنه - منقول است كه روزى مغموم و منقبضش ديدند ، از سبب آن غم و قبضش سؤال كردند ، فرمود كه : « فاتني ورد من أورادي » قيل له : « اقضه » قال : « كيف أقضيه ؟ و الوقت مصروف بأمر آخر أهمّ منه » . < شعر > و قم في رضاها واسع غير محاول نشاطا و لا تخلد لعجز مفوّت [1] < / شعر > و برخيز در راه رضاى محبوب ، و سعى كن در آن طلب ناكننده در آن سعى مر نشاط و شرهى را كه در خود يابى به سوى كار و رفتار و ميل مكن به سوى عجزى فوت كننده ، يعنى در قيام به حق متابعت شريعت و طريقت و سعى در راه رجوع به مقصد حقيقى بايد كه نظر بر عجز و قصور بشريّت و عظمت و عزّت مطلوب يا قلَّت نهضت نفس خود و به حكم حجاب و عدم فتح نيفكنى ، كه اين نظر و عجز مفوّت سعادت تو شود به واسطهء تقاعد نفس از رفتار و كردار ، بلكه مطمح نظر
[1] تخلد لعجز : تسكين اليه . مفوت : جاعل الشيء يفوت يعنى از خوابگاه غفلت و تنبلى به پاى جدّ و اجتهاد برخيز و طريق عشق را به گامهاى سعى و كوشش بپيماى ، نه آن كه طالب نشاط باشى و موقوف شره درين طلب تقاعد ورزى و به بهانه عجزى كه مفوّت وقت و مانع نيل به مقاصد است ، از جاى خود حركت ننمايى .
330
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 330