نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 315
عشق ظاهر شد ، اين نمام كه سوى حضرت معشوق مىبايست كه رود ، و او مظهر حكم وحدت است أعني صفات و قواى روحانى و ملامت كنندهء من بر حضرت معشوق و عشق او يعنى نفس به صفاتها به واسطهء حضرت معشوق ، اعني مدد و معونت او پيدا مىكند به حضرت معشوق نصيحت من . يشي لي : أي إليّ . و بها : أي بمدد حضرت المعشوق و معونتها . يعنى : عادت عشّاق چنان است كه واشى دوستى معشوق ورزد و از عاشق معايب ضبط كند و به سوى حضرت معشوق آرد ، و به نزد او نشر آن معايب كند و باز لايم دوستى عاشق ورزد ، و دايما پنهان از معشوق عاشق را نصيحت كند ، و از معانات عشق و طلب مراضى معشوقش منع كند . اكنون به سبب تحقّق من به اين حضرت جمع وجودى و يگانه شدن به او ، حال ما بر خلاف اين عادات عشّاق اتفاق افتاده است ، تا واشى كه مظهر وحدت و روح و قواى روحانى من است ، ذكر ظهور من به صورت كثرت از جهت ضرورت حكم نشأت كه در نظر او - أعني روح و قواى او - عيب مىنمايد ، به سوى من مىآورد و با من مىگويد به طريق شكر از آن روى كه من به اين حضرت متحقّقم ، و اين خلاف عادت عشق و عشّاق ديگر است كه واشى عاشق نميمت به سوى عاشق كند [1] ، و معايب او را به صور هنرها به او گويد ، و هو معنى قوله : « يشي لي بي الواشي إليها » يعنى اين واشى به سوى او ، اكنون به سوى من است . و وجه ديگر عادت عاشقان آن است كه وشايت عاشق را زيان دارد ، و اكنون مرا سود مىدارد كه موجب تقرّب من مىشود به حضرت معشوق ، زيرا كه به ظهور من به صورت وصفت كثرت ، كمالات اسمايى او كه به جهت كثرت نسبيش متعلق است ظاهر مىگردد ، و مقصود سير و ظهورش در مراتب
[1] و اين خلاف عادت عشق و عشّاق ديگر است كه واشى نميمت عاشق به سوى عاشق كند - به سوى معشوق كند - خ - .
315
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 315