نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 293
تقدير البيت : لساني زمان تلاوته اسم المعشوق ، يصمت ان ابدى سمعي وصفه ، و هو السماع و الإصغاء إلى لساني ، و ما صمّ سمعي لعظمة ذكر المعشوق ، و يكون صمته ايضا للغيرة و الخروج عن عهدة الرقبة المذكورة ، و الاحتراز عن الزحمة ايضا . زبان من آن زمان كه نام حضرت معشوق مىبرد ، اگر چنان كه گوشم صفت اصغا و سماع خود پيدا كند ، و از غايت عظمت نام حضرت معشوق كر و بى خبر نشود ، حينئذ زبان من خاموش شود از غايت غيرت و جهت محافظت و رعايت آن رقيبى مذكور و احتراز از زحمت بر معشوق ، چه زبان از سر معرفت و حكم غيرت گويد : < شعر > در مجلس وصل او جاى همه كس نبود جز هم نفسى تنها آن جا بنمىگنجد < / شعر > و چون وصول اثر زبان ، به دل جز به واسطهء سمع نمىتواند بود و هر يك از اين قوا و اعضا از قبل معشوق بر خود و بر يك ديگر رقيبند تا به صورت و صفت كثرت مر وحدت تجلى و جمال معشوق را مزاحمت ننمايند ، لا جرم هر گاه كه زبان صفت اصغا از سمع مشاهده مىكند ، مىداند كه اثر آن به دل خواهد رسيد و مزاحمت واقع خواهد شد و حينئذ ، او از عهدهء رقيبى خود بيرون نيامده باشد ، پس خاموشى اختيار مىكند تا از آن عهده بيرون آيد . < شعر > و اذني إن أهدى لساني ذكرها لقلبي و لم يستعبد الصمت ، صمّت [1] < / شعر > و گوش من نيز همچنين است ، اگر چنان كه هديه برد زبان من ذكر حضرت معشوق را به دلم ، و خاموشى را بنده و ملكهء خود نسازد ، در حال گوشم كرى گزيند ، هم به جهت احتراز از آن زحمت و خروج از آن عهدهء رقيب . يعنى : چون گوش من نيز به رقيبى بر خود و بر زبان مسلَّط است ، پس هر گاه