نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 267
و اجازت مالك حقيقى كه حضرت جمع است ، لازم شمرند و اين اول عهد است از جهت ظهور در عالم أرواح و مثال . و اما از براى ظهور در عالم حس ، از براى ردّ امانت لطيفهء روحانى عهد * ( أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ) * [1] واقع شد * ( وَلَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ من قَبْلُ ) * [2] اخبار از آن مواثيق آمد ، و هر چند به حكم پوشش كه اثر كثرت مراتب بود ، حجاب « فَنَسِيَ » طارى گشت ، اما باز قوّت استعداد و قابليّت به دست * ( فَتابَ عَلَيْه وَهَدى ) * [3] آن حجاب را خرق كرد و تذكَّر و علم و وفاى به عهد ، ظاهر گشت و اين ساعت استعداد حقيقت من كه خلق و طبيعت ذاتى او است ، آن اقتضا مىكند كه به آن عهد وفا كنم و امانت را ردّ كنم تا به حدى كه جمله حركات و سكنات من كه تصرّف است در وجود ، از من نه به حكم و ارادت من صادر مىشود ، بلكه متصرّف شريعت و طريقت را مىدارم و فاعل حقيقى عشق را مىدانم و خود را آلتى و واسطه اى مىيابم ، پس من به اين حال ، مرگ را چون دشمن دارم ؟ بلكه آن را طالبم و دوست مىدارم و سبب نيك نامى خود ، آن را دانم كه تصرف عشق ، در من نافذ شود . < شعر > و ما ذا عسى عنّي يقال سوى قضى فلان هوى من لي بذا و هو بغيتي < / شعر > تقدير البيت : أيّ شيء الذي يقال عسى عنّي ، سوى انّه مات فلان من العشق ؟ من يوصلني و يدلَّني و يضمن لي بهذا ، و ذلك غاية مرادي . فيكون ما مرفوع المحل بالابتداء مضافا إلى ذا ، بمعنى الذي . و عسى صلة و يقال عنّي خبر عسى ، و سوى استثناء من المقول أي أيّ شيء يقال الا هذا ، و هوى منصوب على التمييز او على المفعول له .