نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 25
ابو فحص وابو القاسم عمر بن ابى الحسن على بن مرشد بن على ، تعبير كرده اند واين نيز مورد اتفاق مترجمين است كه تولد ودرگذشت او در مصر اتفاق افتاده است ، اگر چه پدر وى از مردم شامات بود كه به قاهره سفر نمود ودر آن جا متوطَّن گرديد وابو حفص عمر بن على بن محمد در آن جا متولد شد . ابن خلَّكان معاصر ابن فارض ، در مجلَّد اول كتاب وفيات آورده است : « ان ابن فارض ولد في الرابع من ذى القعدة سنة ( 576 ه . ق ) وتوفى بها يوم الثلاثاء الثاني من جمادى الأولى سنة ( 632 ه . ق ) ودفن من الغد بصفح المقطم » . در تاريخ رحلت او اختلاف بين ارباب تراجم وجود ندارد ، ولى در تاريخ تولدش اختلاف كرده اند . صاحب « بدايع الظهور » تولد او را : « الرابع من ذى القعدة سنة 577 ه . ق وله من العمر أربع وخمسون سنة وستة أشهر وايام » نوشته ودر « نجوم الزاهرة » ، ولادت او را مطابق گفته ابن خلكان آورده ، ودر « شذرات الذهب » ، تولد او را در سال 566 ه . ق ووفات وى را در سال 632 ه . ق دانسته اند . بايد به گفتهء ابن خلكان - از باب آن كه معاصر ابن فارض وصاحب دقّت ومورد اعتماد ارباب تواريخ است - بيشتر اعتماد نمود . ولى كسانى كه در عصر ما وزمان قبل از ما به شرح حال وترجمهء ابن فارض پرداخته اند ، از امرى مهم غفلت ورزيده اند وآن فرموده شيخ المشايخ خاتم ارباب عرفان محمد بن اسحاق قونوى است كه در مقدمهء اين شرح كلام او را نقل كرديم . اين معنى مسلَّم نيست كه ابن فارض از نژاد وتبار عرب باشد ، چون پدر او از شام به مصر سفر نموده ومصر را براى خود وطن اختيار كرده است . اكثر ارباب تراجم تصريح كرده اند كه « والده قدم من حماة إلى مصر ، فقطنها وصار يثبت الفروض للنّساء على الرجال بين يدي الحكام ، ثمّ ولى نيابة الحكم فغلب عليه التلقيب بالفارض ، ثم سئل بعد ذلك ان يكون قاضيا للقضات » . بعد از مدتى فارض از خلق منقطع شد وعزلت اختيار نمود وبه وعظ وخطابه ودعوت مردم به حق اشتغال جست ، تا آن كه دعوت حق را اجابت نموده وبه سراى باقى شتافت . ارباب تراجم در نسب ابن فارض بحث نكرده اند ومعلوم ننموده اند كه او عربى الأصل است ويا آن كه از نژاد تازى نبوده است ، فقط سبط او در مقام بيان احوال جدّ خود نوشته است :
25
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 25