responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 211

إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)


و مطالب من ، گوش اين مراقب نيز با دلش مىگردد و همان جا پيدا مىشود و آن را در مىيابد و گوشش به آن دوران با دلش مر اين مراقب را از چشم و رؤيت او بى نياز كرده است ، يعنى به حكم آن كه هواجس سخنان معنويند كه دل يا نفس در باطن با خود مىگويد ، آلت ادراك آن دل مىتواند بود و اكنون چون از غايت ضعف و نزارى ، باطن من حكم ظاهر گرفته است ، لا جرم آن سخنان معنوى ، قابل آن شده‌اند كه اين ولىّ مراقب كه به كمال استعدادش به حسن قابليّت و صدق عزم و صحّت سير من در طريق عشق راه برده است ، و به حكم غبطت و غيرت يا نيّت اهتدا و موافقت ، همگى فكر و همّت قواى ظاهر و باطنش را بر ادراك احوال و اسرار من مصروف كرده ، آن سخنان معنوى را به گوش ظاهر تواند شنيد ، لا جرم از اين جهت گوئيا گوشش با دلش متّحد شده است و با او مىگردد و اين اتحاد و دوران كنايت باشد از كمال اصغا و حضور و فكر در آن چه گوش ادراك كند و دريابد و چون از غايت ضعف و نزارى هيچ چيز از من قابل ادراك به چشم نمانده است ، لا جرم گوش اين مراقب به آن دوران با دلش او را در حصول علم و يقين به جميع احوال من از ادراك به چشم بىنياز كرده است ، زيرا كه اگر اين دوران و اتحاد گوش با دلش نبودى ، به حكم مصراع « خذ ما تراه و دع شيئا سمعت به » و بر وفق مصراع « العين صادقة و السمع كذاب » ، مر اين مراقب را بر ادراك گوش وثوقى و اعتمادى زيادت نبودى و به رؤيت محتاج بودى ، ليكن به اين اتحاد و دوران با دل ، كه ادراكش از غلط محفوظتر است از ادراك چشم مر اين مراقب را ، يقيني به احوال من حاصل گشت كه به آن يقين از ادراك به چشم بىنياز شد .
اما يكى از افاضل فرموده است كه به جاى يدور ، من دار يدور ، دورانا ، بدور مىبايد ، من بدر يبدر بدورا بدارا ، به معنى : أسرع يسرع اسراعا .
و به اين روايت معنى چنان باشد كه چون هواجس و خواطر ، سريع التقلب و الزوالند ، آلت ادراك ايشان چيزى مىبايد كه سرعتى به وى قائم باشد ، چنان كه

211

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست