نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 199
اين أبيات ترجمهء ذوق موسوى است و زبان تعرّض مر تحقّق را به حقيقت آن ذوق از طلب رؤيت « أَرِنِي » و جواب * ( لَنْ تَرانِي ) * [1] و افاقتي كه غايت آن [1] مقام بود . < شعر > و منّي على سمعي بلن ، إن منعت أن أراك فمن قبلي لغيري لذّت . < / شعر > و گفتم نيز ، كه اگر چنان كه مرا شايستهء وصل خود نمىبينى و به آن سبب مرا از ديدار جمال خود باز مىدارى ، بارى به گفتار * ( لَنْ تَرانِي ) * بر گوشم منّت نه و در حق او ، به آن گفتار انعام فرماى و او را آن بشنوان . چه پيش از من كسى ديگر غير مرا ، آن جواب خوش آمده است و از آن لذت يافته است - أعني موسى - على نبيّنا و عليه الصلاة و السلام - هر چند از لذت رؤيت محروم مانده است . يعنى ، اين طلب گفتار * ( لَنْ تَرانِي ) * [2] را دو موجب است : يكى ، لذّت از گفتار و آن در اين بيت مذكور است ، و دوم آن كه ، افاقت كه اثر و حكم ترقى است از مقام اول عشق تا وسطش و مستلزم معرفت سرّ و حكمت طلب رؤيت و منع آن است ، بر آن گفتار مترتب است و اين موجب را در بيت آينده ذكر كرده است و گفته كه ،
[1] سرّ اضافهء حكمت - علويّه - در فصّ موسوى به كلمهء موسويه ، بنا بر آن چه كه شارحان مقاصد شيخ أكبر در فصوص الحكم بيان كردهاند ، آن است كه موسى بن عمران ، على نبينا و آله و عليه السلام ، به امورى از كثيرى از انبياء ، عليهم السلام متميز بود و به مناسبت دارا بودن اين فضايل بر آنها رجحان داشت . قال - صلَّى الله عليه و آله - : « لا تفضلوني على موسى ، فان الناس يصعقون ، فيكون اول من يفيق فأجد موسى باطشا بقائمة العرش ، فلا أدرى أ جوز بصعقة الطَّور ، او كان ممن استثنى الله تعالى » . سيد جلال الدين آشتيانى . < شعر > چو رسى به طور سينا « أَرِنِي » < / شعر > نگفته بگذر كه نيرزد اين تمنّا ، به جواب « لَنْ تَرانِي » « أَرِنِي » كسى بگويد كه ترا نديده باشد تو كه با منى هميشه ، دگر اين چه « لَنْ تَرانِي » چو رسى به طور سينا ، أرني بگو و بگذر كه خوش است ز دوست حرفى ، بود ار چه « لَنْ تَرانِي » [1] الأعراف ( 7 ) آيهء 143 . [2] الأعراف ( 7 ) آيهء 139 .
199
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 199