نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 152
هيئات و تشكَّلات و اوضاع مختلف متنوّع ظاهر مىشود كه هر يك از آنها مظهر حقايق الهى و كونىاند ، و به اين سبب محدث اصول أجناس و انواع و اشخاص صور أجسام عالم مىشود در مواطن دنيا و برزخ و آخرت ، و به اتفاق اهل كشف ، عرش و كرسى را طبيعى گويند نه عنصرى ، و اصلا قابل كون و فساد و فنا و زوال نيستند ، چه سطح كرسى زمين بهشت است ، و عرش سقف بهشت ، چنان كه صريح حديث نبوى صحيح و دلالت نصّ قرآن عزيز به آن ناطق است ، و در اثناى شرح أبيات ، مذكور . و اما ديگر سماوات قابل فساد و خرق و التياماند . آن گاه بعد از تعيّن اين دو فلك مذكور ، اول اثرى كه از حركت اين دو فلك مذكور حاصل آمد - به حكم سرايت آن ميل ذاتى اصلى در ايشان با توجّهات اسمايى و مظاهر روحانى و مثالى و حسى ايشان - اجتماع آن حقايق اربعه بود ، اعنى حرارت و برودت و رطوبت و يبوست ، در عين جوهر هبائى به حسب او به طريق تداخل و مزج حقيقى ، چنان كه تمييز ميان ايشان به كلى ارتفاع پذيرفت و همه بر همه مشتمل شد ، تا زبان قرآن از آن اجتماع و تداخل و مزج « رتق » عبارت فرمود ، في قوله تعالى : * ( أَ وَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَالأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ) * [1] و آن اجزاى مجتمعه را بذلك المزج الحقيقي ، عنصر اعظم و عنصر العناصر گويند . پس به حكم سرايت آن ميل ذاتى و حركت حبّى به سوى كمال ظهور و اظهار ، مثال محضه در آن عنصر اعظم واقع شد ، آن چه الطف بود در آن حركت بر مثال دخانى و بخارى لطيف متصاعد گشت وجدانى النعت كه رتق سماوات عين آن بخار است ، آن گاه آن بقيّت به حكم سرايت تربيع حقايق اول و ثوانى و ثوالث در تركيب به چهار قسم شد ، و هر قسمى مشتمل بر باقى و لكن در هر قسمى ، غلبه دو از آن اقسام را ، و حكم باقى در ايشان مغلوب و مستهلك . قسم اول كه غلبه مر برودت و رطوبت را بود ، جوهر آب از او حاصل آمد و دوم