responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 733


إليّ بالنّوافل ، حتّى احبّه فإذا أحببته ، كنت سمعه و بصره و لسانه و يده . . . « الحديث .
پس در اين حديث صحيح ، دلالت صريح است [1] بر صحّت و ثبوت مدعاى من كه توحيد است . و الله الملهم للصواب .
< شعر > تسبّبت في التوحيد حتى وجدته و واسطة الأسباب احدى ادلَّتي < / شعر > توسّل كردم به اين اسباب كه اداى فرايض و نوافل است خالصا مخلصا ، قلبا و قالبا ، در طلب توحيد و يگانه كردن خودم را با حضرت محبوب حقيقى ، تا به اين مباشرت اسباب مر اين توحيد را بيافتم ، و وساطت اسباب در حصول مقاصد و تعلَّق هر چيزى در اين عالم به سببى ظاهر ، چنان كه تعلق حيات حيوان ظاهرا به غذاى معتاد و وساطت أكل در حصول شبع و امثال اين ، يكى از دلايل من است بر سببيّت سلوك ، و اداى فرايض و نوافل مر وصول را به مقام توحيد .
ببايد دانست كه اسباب بأسرها وسايط [2] و معدّاتند مر حصول مقاصد و



[1] اين حديث شاهد است بر مدعاى شارح علامه و دلالت نمايد بر اينكه مرتبه قرب فرايض و مقام حاصل از فريضه كه در آن وجود عبد و اراده و قدرت او ، فانى در اراده و قدرت و وجود معبود مطلق است و وجود عبد مع شئونه ملغاست ، چون در خطابات مشتمل بر او امر وجود و اراده عبد منظور نيست و كأنه مسلوب الشؤون است و مقام و مرتبهء اعلاى از اين مقام ، مقام جمع بين قرب فرايض و نوافل و بعد عدم تقيد به يكى و هكذا الى آخر مراتب التوحيد .
[2] يكى از مباحث مهم الهيات ، مسأله علل طولى و عرضى و نحوهء تأثير آنها در ايجاد و افاضت است ، و قد اشتهر عنهم : لا مؤثر في الوجود الا الله . و از بهمنيار تلميذ شيخ رئيس منقول است : « ليس لما بالقوة مدخليّة في افاضة الوجود » . شيخ اشراق فرمايد : « النور الضعيف و الفقير لا يمكن القوى عن التأثير » . اين قبيل از كلمات اشارت است به مسألهء توحيد خاصّى . بيان برهان بر اثبات مدعى و تقرير آن كه مؤثر بالذات مع الواسطة حق است از دقايق حكمت است و مبتنى است بر نفى تباين در وجود و تحقيق آن كه حق اول با وجود علل و اسباب اقرب از هر قريب است و اين قبيل از لطايف از مختصات قرآن مجيد است كه از باب آن كه حق مقوم اشيا است ، معيت قيومى با اشيا دارد و وجود در مرتبه معلول متحقق است ، به عنوان مقوم و مقيد خالى از مطلق نيست و نسبت وجود به عبد و معلول بالإمكان است و به حق بالوجوب ، لذا حق نزديكتر از هر معلولى است به نفس معلول به اين معنا كه هر معلول ممكنى در مقام ادراك ذات خود كه أتم علوم است و معلوم بوجوده الخارجي مدرك عالم است و در عالم شيء به ذات خود علت در مقام ادراك مقدم است ، از حضور معلول براى ذات معلول ، و منطوى است علم به علت در علم معلول بالذات خود ولى به اندازه وجود معلول چون وجود لذاته علت محيط است بر معلول و هكذا علم او محيط است بر علم معلول به ذات خود ، چون علت داراى وجودى است لنفسه و وجودى للمعلول مدرك در مرتبهء ذات مخلوق وجود للمخلوق است و اين علم و حضور فطرى است ، لذا علم بسيط به حق از براى هر شيء كه معلول است حاصل است ، لذا در اتحاد نفس با عقل فعّال گفته‌ايم : نفس متحد مىشود با وجود للنفس ، نه وجود للعقل الفعال . لذا لازم نيست در مقام اتحاد با عقل فعال و يا اتحاد علم شيء به ذات خود با علم به علت ، نفس محيط بر حق يا عقل شود ، لأن للحق وجودا لنفسه و هو المطلق عن كل قيد و وجود للعبد على قدر سعة العبد لأن المقيد عبارة عن ظهور المطلق .

733

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 733
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست