نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 29
مفصّله او كرد ، و جميع اسماء و مظاهر روحانى و جسمانى در وى ديده شد . و از اين سبب است كه با همه چيز در مظاهر انس مىگيرد . امّا وجه دوم ، حق - جلّ [1] و علا - چون از ذات خود به ذات خود تجلَّى فرمود ، جميع اسماء و صفات خود [2] در ذات خود مشاهده كرد . خواست تا مجموع را در حقيقتى چون مرآت مشاهده فرمايد ، حقيقت محمّدى را كه انسان كامل بود ، ايجاد [3] كرد در [4] حضرت علم خود ، و به نظر لطف در وى نگريست ، و حقايق عالم را به طريق اجمال بديد و باز در حضرت عين كه عالم شهود [5] است او را و آن چه [6] تبع وجود او [7] بود - از [8] حقايق عالم - وجودى مفصّل بخشيد . پس جمله اعيان ثابته گشتند ، و وجود محمّد - صلَّى الله [9] عليه و سلَّم - عين اول بود كه « اول ما خلق الله نورى » . اينجا [10] بدانى كه چرا انسان كامل همچو انسان عين آمد ، كه همه بدو ديده شد ، و او سبب وجود همه گشت . * متن فهو الإنسان الحادث الأزليّ و النّشء [11] الدّايم الأبدىّ - و الكلمة الفاضلة الجامعة . * شرح امّا ازليّت او به اعتبار وجود علميست [12] كه ازلا در ذات حق بود ، ليك ازليّت حق را صفتى سلبي است ، كه نفى اوليّت كند از وجود حق . يعنى وجود او را افتتاح از عدم نيست ، و ازليّت مرا رواح را صفتى [13] ايجابيست كه فايده دوام وجود آن دهد به دوام حق . و امّا [ كلمهء ] « فاصله » به اعتبار آن كه او را مراتب [14] است در مرتبه اى به صفت يگانگى موصوف ، و در مرتبه اى به سمت كثرت معروف . و امّا كلمهء « جامعه » ، به اعتبار آن كه محيط [15] است بر جميع حقايق علمى و عينى .
[1] د : جل جلاله . س : جلاله . [2] د : خود را . [3] س : او به آن ايجاد كرد . [4] س : از حضرت . د : علمى . [5] س : شهودست . د : شهودست و آن چه . [6] س : فاتحه تبع . [7] د ، س : اوست . [8] س : در حقايق . [9] و : صلعم . [10] س : از اينجا بدانى كه انسان . [11] و : النشاء . [12] د ، س : علمى است . [13] د : صفتى است ايجابى . [14] د : مراتبست . [15] س : مشتمل .
29
نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 29