نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 14
و انزال [1] فرو فرستادن به يك دفعه . و حكم كه به قلوب انبياء منزّل شد ، به سبيل [2] تدريج بود . و گفت « على قلوب الكلم » ، و قلب مقام تفصيل علوم و معارف است ، كه از روح [3] به وى فايض مىگردد [4] . و از براى آن « حكم » گفت و علوم [5] نگفت كه ، انبياء مظاهر اسم « الحكم [6] » اند ، و حكمت ، علم به حقايق اشياست ، چنانچه هست ، و عمل به مقتضاى آن . ازين سبب حكمت منقسم مىگردد به علمى و عملى و علم ، ادراك حقايق است و لوازم آن [7] ، و معرفت ادراك حقايقست [8] على ما هي عليه . پس حكمت كه شامل علم و عمل بود ، أتم و أبلغ باشد از علم و معرفت . و انبياء را از آن جهت « كلم [9] » خواند كه ، موجودات همه كلمات [10] « الله » اند ، همچنان كه به واسطهء نفس انسانى از راه گذر مخارج كلمات موجود مىشود . حقّ - عزّ و علا - چون از مرتبهء احديّت ، كه لا تعيّن است ، تنزّل فرمود به مرتبهء واحديّت ، به واسطهء نفس رحمانى انبساط وجود جميع موجودات فرمود يا از آن سبب كه ايجاد هر يك به واسطهء كلمهء « كُنْ » فرمود [11] . پس [12] اطلاق اسم سبب بود و مراد مسبّب باشد . * متن باحديّة الطريق الأمم . * شرح « با » در « احديّت » سببيّت راست يعنى [13] به سبب اتّحاد طريق راست [14] و هو الدّعوة الى الله . پس همه مستقيم بود ، لكن مراد از « مستقيم » طريق خاص است كه آن عبارت [15] است از كثرت طرق سالكان در وحدت طريق محمّدى [16]
[1] س : و معنى . د : « و انزال . . . به سبيل تدريج بود » ندارد . [2] س : بر سبيل . [3] د ، س : از حضرت روح . [4] د ، س : « و » ندارد . [5] د : و علوم و معارف . [6] س : الحكيم . [7] د ، س : آن معرفت و ادراك . [8] د ، س : حقايق است . [9] د ، س : كليم . [10] د ، س : كلماتاند . [11] د ، س : فرموده . [12] د ، س : اسم سبب بود مراد مسبّب بود . [13] د ، س : يعنى سبب . [14] د ، س : « راست » ندارد . [15] د ، س : عبارتست . [16] د ، س : محمّدى كه .
14
نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 14