يعنى : حضرت الهى هر چيزى را بيافريد بعد از آن هدايت داد يعنى بيان كرد كه آن چيز از آن چه هست نقصان نمىپذيرد ، و بر آن چه هست زيادة نمىگردد ، چه حضرت حق - جلَّت قدرته و علَّت حكمته - او را به اعتبار قبول و استعدادش كه بحسب مشيت الهيه بوده بى زيادة و نقصان آفريده . فكان اسماعيل بعثوره على ما ذكرناه عند ربه مرضيا . يعنى : چون اسماعيل - عليه السّلام - مطلع شد بر آن كه هر چه از اعيان موجوده صادر مىشود نزد اربابش مرضى است حق - سبحانه و تعالى - در وصف او فرمود كه : « وَكانَ عِنْدَ رَبِّه مَرْضِيًّا » [5] . و اين تصريح است بر آن كه سعادت و شقاوت مبتنى است بر اطلاع و عدم اطلاع . و كذا كل موجود عند ربه مرضى . و لا يلزم إذا كان كل موجود عند ربه مرضيا على ما بيّناه أن يكون مرضيا عند رب عبد آخر لأنه ما أخذ الربوبية إلا من كلّ لا من واحد . همچنين هر موجود خواه سعيد باشد و خواه شقي ، بر ذات خود مرضى است و از مرضى بودن هر موجود نزد رب خود لازم نمىآيد كه نزد رب عبد آخر مرضى باشد ، چه هر موجود أخذ نمىكند ربوبيت را از حضرت كل مگر نخست آن چه متعيّن است او را از آن حضرت به قدر قابليت و استعدادش . و جميع ارباب ربوبيت أخذ نمىكند از واحد حقيقى كه رب الأرباب است تا لازم آيد از رضاى رب او رضاى رب ديگر از او . فما تعين له من الكل الا ما يناسبه ، فهو ربه . پس متعيّن نمىشود هر موجود را از كل ، مگر آن چه مناسب اوست لا جرم آن متعيّن از حضرت اسماء رب خاصه اوست . و لا يأخذه أحد من حيث أحديته . يعنى : قبول نمىكند هيچ احدى ربّى از روى احديت حق ، بلكه قبول او از حيثيت الهيتش باشد . و لهذا منع أهل الله التجلَّى في الأحدية . يعنى : از براى آن كه هر يك از موجودات أخذ نمىكند از رب مطلق مگر آن چه از روى قابليت مناسب اوست ، و أخذ جميع انواع [ 114 - پ ] ربوبيات نمىكند ،