< فهرس الموضوعات > در اينكه آخرين مولود نوع انسانى حامل اسرار شيث است < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > در اينكه دنيا و آنچه در دنياست بدايتى و نهايتى دارد < / فهرس الموضوعات > يخرج بعدها يكون رأسه عند رجليها . و يكون مولده بالصين و لغته لغة اهل بلده . و يسرى العقم في الرجال و النساء فيكثر النكاح من غير ولادة و يدعوهم الى الله . فلا يجاب . فإذا قبضه الله تعالى و قبض مؤمنى زمانه بقي من بقي مثل البهائم لا يحلَّون حلالا و لا يحرمون حراما ، و يتصرفون به حكم الطبيعة شهوة مجرّدة عن العقل و الشرع فعليهم تقوم الساعة . و آخر مولودى كه متولد شود از نوع انسانى ، حامل اسرار شيث باشد ، و بعد از او ولدى نباشد . و خواهر او پيش از او متولد شود و او در عقب خواهر خود ، چنان كه سر او نزد قدم خواهر او باشد . و مولد او در چين باشد و لغت او لغت اهل چين باشد . و بعد از ولادت او مردم عقيم باشند و نكاح بسيار شود بى ولادت ، و او مردم را به حق دعوت كند و اجابت نكنند . پس چون حق تعالى او را و مؤمنان او را قبض كند ، آن چه باقى ماند از مردم ، مثل بهايم باشند . حلال را حلال و حرام را حرام ندانند ، و تصرف به حكم طبيعت كنند [ 53 - پ ] مجرّد از عقل و شرع ، و قيامت بر ايشان قايم شود . و چون ترجمهء لفظ مبيّن كرده شد ، ببايد دانست كه شيخ - قدّس الله سرّه - در [ اوّل ] فص چون به بيان مرتبهء مبدئيت قيام نمود و مرتبهء ختم مثل مرتبه مبدئيت است و دنيا در نزد اهل حقيقت متناهى [ است ] در آخر فص اشتغال نمود به ذكر آن كه ختم به دو است و اتباع كرد بعضى شئون خاتم را از كيفيّت ولادت و مولودش ، و از حاصل بودن او اسرارى را كه اختصاص دارد به شيث - عليه السّلام - . و در فتوحات آورده كه دنيا را بدايتى و نهايتى [ است ] كه آن ختم اوست ، قضاى حق - سبحانه تعالى - بر آن نهج واقع شده . و هر چه در دنيا است آن را بدوى و ختمى باشد . پس يكى از جملهء آن چه در دنيا است تنزل شرايع بود ، لا جرم تنزل به شرع محمد شد - صلَّى الله عليه و سلَّم - . و از جملهء آن چه در دنيا است ، ولايت عامه است ، و به دو او به آدم بود و ختم به عيسى - عليه السّلام - . پس ختم مضاهى به دو آمد . قال تعالى : « إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ الله كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَه من تُرابٍ [69] » .