خالص ساختم و به تجريد قصد و همّت پرداختم از براى إبراز و اظهار اين كتاب ، بر آن وجهى كه حضرت رسول صلَّى الله عليه و آله و سلَّم تعيين فرموده ، بى زيادة و نقصان . و اين تمهيد عذر است كه اگر مأمور نگشتى و محكوم تجلَّى نبودى ، اقدام به اظهار اسرار ننمودى ، چه اوليا امناى حضرتاند و وظيفهء ايشان حفظ اسرار است و پوشيدن رازهاى يار از اغيار . < شعر > هزار قصد نمودم كه سرّ عشق بپوشم نبود بر سر آتش ميسّرم كه نجوشم < / شعر > پس شيخ [ از آن گاه كه ] به اظهار فصوص حكم پرداخته و زواهر جواهر اسرار را هويدا ساخته ، طايفهء كثير از ارباب حكم متعاليه و اصحاب اقدار عاليه به شرح آن كتاب اشتغال نموده و به دست بيان فضلهء قناع از چهرهء آن نازنين بگشوده ، امّا چون آن شروح عربى بود ، فرقه اى از اهل عرفان كه طبع لطيف شأن مكدّر [25] به تكرار لغت نفرمودهاند و نقد گرانمايهء عمر به ضبط قواعد نحو صرف ننموده از مشاهدهء دقايق حسن آن نازنين محروم ، و از مطالعه حقايق غوامض آن اسرار متين به سمت حرمان موسوم بودند ازين مخلص شرحى به زبان فارسى التماس مىنمودند و به امتناع و ابا بر إلحاح و اقتراح مىفزودند تا غايتى كه رفيق همدم و صدّيق محرم ، انيس صادق و جليس موافق ، عارف سالك و واقف اسرار مسالك ، نور صدق و صفا ، منظور اهل وفا ، درويش بدرى - اطلع الله تعالى عن افق الكمال بدره كما شرح للحكم المتعالية صدره - درين مسألت با ياران مساهمت نمود چون از روى اخوّت دينية ردّ كلام او متصوّر نبود انجاح مطالب و اسعاف مآربش بر ذمّه همّت واجب دانسته به شرح اين كتاب - كه اقدام افهام اولو الألباب از تسيار در اسراء و اعتلاء او مقطوع ، و اعلام اوهام ذو الألباب از تطوار و أدوار و از اجتلاء او مرفوع است شعر : < شعر > تحول عقول الخلق حول جنابه و لم يدركوا من برقه غير لمعة < / شعر > - اقدام نمودم ، و الله سبحانه ولىّ الكفاية و التوفيق و يتحقّق آمال المؤملين حقيق . و تنزيل نكردم كلام شيخ را جز بر قواعدش ، و تشبّث ننمودم در حلّ معاقد او جز به أذيال عقايدش . و پيش از شروع در شرح مقاصد كتاب و خوض در لجج اسرار اولو الألباب ، مقدّمه [ اى ] در بيان تباين مشارب ارباب حال ، و فصولى در تبيين قواعد و اصول اهل وصول بغايت كمال ايراد كرده شد مستعينا بنصر المولى العليم الخبير نعم المولى و نعم النصير .