نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 666
فروع شر همه از آنها است . ( 1 ) و كارهاى حرام و حلال شمردن آنها از آنان مايه مىگيرد ، كه از آن جمله است تكذيب پيامبران ، و منكر شدن وصايت اوصيا ، و مرتكب شدن كارهاى زشت : زنا و دزدى و باده نوشى و خوردن مال يتيم و خوردن ربا و فريبكارى و خيانت و ارتكاب انواع حرام و پرداختن به گناهان . خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشيدن مال به خويشاوندان ، يعنى دوست داشتن ايشان ( خاندان پيامبر ) و پيروى ايشان فرمان مىدهد ، و از فحشا و منكر و بغى نهى مىكند . و آنان دشمنان پيامبران و اوصياى پيامبرانند . و خود آنانند كه دوست داشتن و اطاعت كردن ايشان نهى شده است ؛ خدا به اين همه شما را پند مىدهد تا مگر پند گيريد . و من به تو خبر مىدهم كه اگر به تو گفتم : كار زشت و شراب و قمار و زنا و خون و مردار و گوشت خوك ، خود يك مرد است ( يعنى تجسّم يافتن آنها در يك مرد است : حاكم باطل ) درست است ، و خدا پيروى او را و هر چه مربوط به او مىشود حرام و نهى كرده ، و پذيرفتن حاكميت او را همچون كسى شمرده است كه به جاى خدا بت و شريكى براى خدا بپرستد ، و همچون كسى كه مردمان را به پرستش خود دعوت مىكند ، پس او همچون فرعون است كه گفت : « . . * ( أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلى ) * من پروردگار بلند پايهء شمايم » ، پس ( جريان ) اين امور ( در اجتماع ) بر وجهى است كه اگر مىگفتم : منشأ همهء اينها يك مرد ( حاكم باطل ) است ، و او و همهء كسانى كه در اين خصوص از او پيروى مىكنند به جهنم روانند ، و آنان مصداق اين سخن خدايند : * ( إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ ) * هر آينه مردار و خون و گوشت خوك را حرام كرده است » ، درست گفته بودم . سپس اگر مىگفتم : اين همه فلانى است ، راست گفته بودم ، يعنى فلانى فردى است مورد پيروى و اطاعت قرار گرفته و از حدود خدا تجاوز كرده . بنا بر اين تو را آگاه مىسازم كه دين و اصل دين خود يك مرد است ( حاكم حق ) و اين مرد ، خود يقين و ايمان است ، و او امام امت زمان خويش است . پس هر كه او را بشناسد خدا و دين او را شناخته است ، و هر كس منكر او شود منكر خدا و دين او شده است ، و هر كه نسبت به او نادان
666
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 666