نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 37
مشهور بود ، ( 1 ) و ميلادى گرانمايه داشت . در آن روز كه او مبعوث گشت مردم زمين ملتهايى پراكنده بودند و هواهاى گوناگون و راههاى پريشان داشتند ؛ خدا را به آفريده هاى او شبيه مىكردند ، يا در نام او الحاد مىورزيدند ، و با اين نام غير او را در نظر مىگرفتند ؛ خدا آنان را به وسيلهء محمد از گمراهى به راه راست رهبرى كرد و از جهالت رهانيد . الامام علي « ع » : . . ارسله على حين فترة من الرّسل ، و طول هجعة من الأمم ، و اعتزام من الفتن ، و انتشار من الامور ، و تلظَّ من الحروب ، و الدنيا كاسفة النور . . على حين اصفرار من ورقها ، و إياس من ثمرها ، و اغورار من مائها ؛ قد درست منار الهدى ، و ظهرت أعلام الرّدى ، فهى متجهّمة لأهلها ، عابسة في وجه طالبها ، ثمرها الفتنة و طعامها الجيفة و شعارها الخوف و دثارها السيف . [1] امام على « ع » : محمد « ص » را پس از مدتى تعطيل پيامبرى فرستاد ، كه روزگارانى دراز امتها را خواب بيخبرى فرا گرفته ، فتنه و آشوب همه جا را پر كرده ، كارها از سامان بيرون شده ، و آتش جنگها افروخته بود ؛ در آن احوال ، فروغ جهان فسرده . . . برگهاى درخت زندگى زرد گشته ، چشم اميد از ميوه هاى آن بريده ، و چشمه ساران حيات به ژرفا فرورفته بود ؛ چراغدان هدايت ويرانى گرفته ، نشانه هاى پستى و زشتى هويدا شده ، دنيا در برابر اهل خويش روى دژم ساخته ، و براى خواستاران خود چهره عبوس كرده بود ؛ در آن هنگام كه ميوهء باغ زندگى آشوب و فتنه بود ، و خوراك جهان مردار ؛ جامهء زيرين آن بيم و هراس بود و جامهء رو شمشير . الامام علي « ع » : . . . أشهد أنّ محمدا عبده و رسوله ، أرسله بالدين المشهور ، و العلم المأثور ، و الكتاب المسطور ، و النور الساطع ، و الضياء اللامع ،