نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 770
مىداند ، و اين را قبول دارد كه خدا از همه چيز آگاه است و از نگاه پوشيدهء چشمها تا آنچه در عمق جانها مىگذرد همه را مىداند ، و او داورى دادگر است كه به حساب كارها و گناهان كوچك و بزرگ رسيدگى مىكند * ( لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَلا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها ) * [1] ، هر چند به وزن دانهء خردلى باشد * ( وَإِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَكَفى بِنا حاسِبِينَ ) * . [2] و چون همهء اينها را مىداند و به آنها ايمان دارد ، براى كارهاى خود در زندگى مرزهاى دقيقى قرار مىدهد ، و از گفتن كلمه اى ، يا انداختن نگاهى ، يا افتادن به انديشه اى ، كه رضاى خدا در آن نباشد ، خوددارى مىكند . و اين - چنان كه گفتيم - از مهمترين عوامل مؤثر در ساخته شدن نفس و پاكيزه گشتن اجتماع و گسترش يافتن دايرهء تربيت متعالى است . 13 - رهايى از نوميدى : نوميدى عاملى كارگر و زيانبخش براى انسان است ، و چون بر جان آدمى چيره شود ، سبب تباهى و سقوط آن خواهد شد . اين نقطهء سياه را به زندگى انسان يكتاپرست راهى نيست ، زيرا چنين نمودى را نمىشناسند و فرصتى به آشكار شدن آن نمىدهد ، و شيطان آن را از جان خود دور مىكند و به زندگى با نگرشى مثبت مىنگرد ، و راهى بسته و چيستانى ناگشودنى و مانعى غير قابل عبور و گرهى بازنشدنى در برابر خود نمىبيند ، بلكه افقهاى زندگى را سرشار از روشنى ، و خورشيدهاى آرزوها را در ميان آسمان ، و بهار كاميابى را دامن گستردهء بر هر جا كه رو كند مىبيند . و اين همه به سبب ايمان شخص موحّد به ارادهء خداى بزرگ ، و اميد او به الطاف عام و خاصّ خدا ، در جان وى متجلى مىشود ، و مجالى براى نوميدى و بدبينى و دلتنگى باقى نمىگذارد . و چنين روحيّه اى عالى همهء وجود او را فرا مىگيرد ، و به هر نيكى و عمل صالح و اقدام خيرى او را رهبر مىگردد . در نظر اين انسان اگر همهء راهها مسدود و همهء درها بسته شود ، در عنايات خداى بزرگ بسته نمىشود ، و هيچ چيزى نمىتواند مانع آن باشد كه آدمى