نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 730
مدخول . و كلّ خوف محقّق إلَّا خوف الله ، فإنّه معلول . يرجو الله في الكبير ، و يرجو العباد في الصّغير ، فيعطي العبد ما لا يعطى الرّبّ . . و كذلك إن هو خاف عبدا من عبيده ، أعطاه من خوفه ما لا يعطي ربّه ، فجعل خوفه من العباد نقدا ، و خوفه من خالقه ضمارا و وعدا . . [1] ( 1 ) امام على « ع » : هر كه به چيزى يا كسى اميد داشته باشد ، اميد او از عملش شناخته مىشود ، جز اميد به خدا كه مغشوش و ناخالص است . و هر ترسى تحقق خارجى پيدا مىكند ، مگر ترس از خدا كه به خوبى پديدار نمىگردد . براى چيزهاى بزرگ ( بهشت و درجات مينوى ) به خدا اميد دارد و براى چيزهاى كوچك ( دنيا و امور دنيا ) به بندگان خدا ؛ از اين رو ، بنده را چنان مىداند ( كه مىتواند امور زندگى او را فراهم كند ) و پروردگار را چنين نمىداند . كار خوف او نيز چنين است ، اگر از بنده اى از بندگان خدا بترسد ، اين ترس در او چنان ظاهر مىشود كه خوف از خدا آن گونه نمىشود ؛ ترس از بنده را نقد مىپردازد ، و ترس از خدا را به نسيه و وعده مىگذارد . 10 الامام الصادق « ع » : لا يكون المؤمن مؤمنا حتى يكون خائفا راجيا ؛ و لا يكون خائفا راجيا حتى يكون عاملا لما يخاف و يرجو . [2] ( 2 ) امام صادق « ع » : مؤمن مؤمن نيست مگر آنكه در حال خوف و رجا باشد ؛ و در حال خوف و رجا نخواهد بود مگر اينكه براى گريز از آنچه از آن مىترسد ، يا رسيدن به آنچه به آن اميدوار است ، به عمل برخيزد . 11 الامام الصادق « ع » : أرج الله رجاء لا يجرئك على معاصيه ، و خف الله خوفا لا يؤيسك من رحمته ! . [3]