نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 647
قرار نداده باشد ، روشنيى ( از جاى ديگر ) نيست ، 18 * ( لَه دَعْوَةُ الْحَقِّ ، وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِه لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَباسِطِ كَفَّيْه إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاه وَما هُوَ بِبالِغِه ، وَما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ ) * ، [1] اوست كه او را به درستى خداى خوانند ، و آنان را كه جز او ( به خدايى ) مىخوانند ، هيچ پاسخى به خوانندگان خويش ندهند ، مگر همچون كسى كه دو دست خويش به سوى آب برد تا به دهان خود برساند و به آن نتواند رسانيد ؛ آرى ، دعا و نيايش كافران چيزى جز گمراهى و سردرگمى نيست ، 19 * ( قُلْ : مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَالأَرْضِ ؟ قُلِ : الله ، قُلْ : أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِه أَوْلِياءَ ، لا يَمْلِكُونَ لأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَلا ضَرًّا ؟ قُلْ : هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمى وَالْبَصِيرُ ، أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَالنُّورُ ، أَمْ جَعَلُوا لِلَّه شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِه فَتَشابَه الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ ؟ قُلِ : الله خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ ) * ، [2] بگو ( و بپرس از اين منكران ) : كيست پروردگار آسمانها و زمين ؟ ( و در پاسخ ) بگو : خدا ؛ بگو : آيا جز خدا ، سروران و يارانى گزيدهايد كه مالك سود و زيان خود نيز نيستند ؟ بگو : آيا كور و بينا برابر است ؟ يا : آيا تاريكى و روشنى برابر است ؟ يا براى خدا شريكانى قرار دادند و تصور كردند كه آنان نيز چون خدا چيزهايى آفريدهاند ؛ و از اينجا كار آفرينش برايشان مشتبه شد ؟ ! بگو : خداى يگانهء داناى توانا آفرينندهء همهء چيزها است ، و او آن يكتايى است كه همه چيز رام ارادهء او است ، 10 * ( قُلْ : أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ الله ما لا يَنْفَعُنا وَلا يَضُرُّنا ، وَنُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا