نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 633
ملَّكه الحول ؟ و من ملَّكه الحول ، إلَّا من ألزمه الحجّة ؟ من يكفيه ما لا تبلغه حيلته ، إلَّا من لم يبلغ مدى شكره ؟ فكَّر و تدبّر ما وصفته ! هل تجد الاهمال على هذا النّظام و التّرتيب ؟ تبارك الله عمّا يصفون . . [1] ( 1 ) امام صادق « ع » : اى مفضّل ! در آن بينديش كه چرا مغز رقيق استخوان در لوله هاى استخوانى قرار گرفته است ؟ آيا اين كيفيت جز براى پاسدارى و نگاهبانى از آن است ؟ چرا خون روان ، محصور در رگها قرار گرفته است همچون آب در ظرف ؟ آيا جز براى آن است كه محفوظ باشد و بيرون نريزد ؟ آيا ناخنها بر سر انگشتان جز براى نگاهبانى از آنها و كمكى براى كار است ؟ آيا درون گوش ، جز براى آن ، صورت لولهء پيچيده اى دارد ، كه هوا در آن هدايت مىشود و به گوش برسد ، و از شدت باد كاسته شود و تأثير بدى در شنيدن نداشته باشد ؟ آيا گوشت فراوان ران و نشيمنگاه جز براى آن است كه آدمى از نشستن بر زمين ناراحت نشود ، چنان كه اشخاص لاغر و كم گوشت چون بر زمين بىفرشى بنشينند دچار اين ناراحتى مىشوند ؟ چه كس آدمى را به صورت مرد و زن قرار داد ، جز آنكه او را قابل آوردن فرزند ساخت ؟ و چه كس او را قابل فرزند آوردن كرد ، جز آنكه در دل او بذر اميد كاشت ؟ و چه كس در دل او بذر اميد كاشت و به او اسباب كار بخشيد ، جز آنكه او را داراى قدرت كار آفريد ؟ و چه كس او را داراى قدرت كار آفريد جز آنكه او را نيازمند ساخت ؟ و چه كس او را نيازمند كرد ، جز آنكه گرفتار نيازش ساخت ؟ و چه كس گرفتار نيازش كرد جز آنكه فراهم آوردن نياز او را خود بر عهده گرفت ؟ چه كس به آدمى فهم داد ، جز آنكه پاداش هر كار را لازم گردانيد ؟ و چه كس راه كار به او آموخت ، جز آنكه به او نيرو بخشيد ؟ و چه كس به او نيرو بخشيد ، جز آنكه حجت را بر او تمام كرد ؟ و چه كس در آنجا كه از انسان كارى برنمىآيد به يارى او برمىخيزد جز آن كس كه آدمى از عهدهء شكر او نمىتواند برآيد .