نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 375
صف ديگر ، صف كافران است كه بىهدف و سرگردانند و از شناختى كه مستلزم جهتگيرى قاطعى باشد بهره اى ندارند ، و در برابر دشواريها و پيشامدهاى گرانبار شكيبايى نمىكنند و شكست مىخورند . پس درست است گفته شود : صف دوم از آن جهت شكست مىخورد كه فاقد بصيرت است و از هدفها آگاهى ندارد و از فهم و شناخت بىبهره است ( * ( بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ ) * ) . وصف اول از آن جهت پيروز مىشود كه بصيرت و علم و شناخت دارد و از نتايج روبرو شدن با مشكلات آگاه است . 25 - شناخت زمان . . . : معلوم است كه شناخت زمان و روزگار و آزمودن آنها چه اهميتى دارد . و انسان بيناى بيدار كسى است كه از گردشهاى روزگار و دگرگونيهاى ايام دچار شگفتى ، يا گم كردن راه و از دست دادن موضع حق خويش نمىشود ، ليكن مقصود ما در اينجا - علاوه بر آن - توجه به مفهومى از زمان است كه از آيات و احاديث به دست مىآيد ، و آن زمان فلسفى يا فلكى نيست بلكه زمان نسبى است . اين زمان همان است كه ظرف حادثه ها و احوال و اعمال ( با در نظر گرفتن ارتباط مظروف يعنى اعمال و احوال شخص با آن ) واقع مىشود ، و نسبت به انسان و زندگى و كارها و سير او در راه تكامل يا انحطاط در اين جهان ، و نيز نسبت به ساير دگرگونيهاى تاريخى و اجتماعى سنجيده مىشود . پس مراد از زمان در اين مقام ، امور زمانى است در حال انتساب به ظرفهاى زمانى خويش بر حسب كميّت و كيفيّت . در حديث شريف نبوى آمده است : « اللَّيل و النّهار مطيّتان [1] ( 1 ) شب و روز دو مركوبند » . و اين تعبيرى از زمان است بر حسب پيوستگى و ارتباط آن به انسان و چگونگى بهره گيرى انسان از آن ، و از جهت نقشى كه ممكن است ظرف زمانى در حركت تكاملى آدمى و عروج او به سوى خداى متعال ايفا كند .