نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 355
اصل چيزى جز ايجاد فهم و فرهنگ در آدمى و يارى رساندن به او در سير به جانب خداى متعال نيست : « باشد كه شما خود يادآور و آگاه گرديد » و چنين است ديگر موضوعاتى كه در قرآن كريم در بارهء طبيعت و انسان و زندگى و سياست و اجتماع و احكام و حقوق و تاريخ آمده است . هدف آنها همان است كه ذكر شد ، چنان كه در اين گفتهء خداى متعال ديده مىشود : * ( لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لأُولِي الأَلْبابِ ) * [1] همانا در حكايتهاى ايشان عبرتى ( و درسى آموختنى ) است براى خردمندان » . در اين آيه تصريح شده است كه هدف از ذكر حكايتها ، گستردن دريافت آدمى و دعوت او به عبرت گرفتن و درس آموختن است . و اين همه از خواص اساسى يك جهانشناسى و جهانبينى كامل است . و از اينجا مىفهميم كه شناخت مبتنى بر روش قرآنى ، شناختى زنده و تكامل يافته و هماهنگ با زندگى و حركت انسان است . و انسان مىتواند در ميدان اين شناخت با حقايق عينى و كاينات بينهايت همراه شود ، و در زهدان زندگى و شكم هستى رشد يابد ، و تولدى دوباره پيدا كند ، و به صورت انسان بصير الهى كامل درآيد . و اين مرتبه اى است كه با فعليّت پيدا كردن همهء استعدادهاى آدمى همراه است . در مقابل اين روش ، روشى است كه در مكتبهاى فلسفى مىبينيم - كه در اسلام نيز راه يافت و در تحريف آموزشها و سنتهاى آن نقشى داشت . اين روش براى شناخت چيزى به تعيين جنس و فصل و ديگر قالبهاى ذهنى آن مىپردازد . و اين امر خود سبب تجريد آن چيز از جز خود ، و بريده شدن آن از ديگر چيزهايى كه در هستى و جهان آن را فرا گرفته است مىشود . و اين شناختى بسيار ناقص است كه با روش اسلامى اختلاف دارد ، و چنان كه ديديم از آن دور است . آميختگيى كه در جهان اسلام ميان مسائل فلسفى و روشهاى يونانى و مبانى عرفانى با آموزشهاى قرآنى صورت گرفته ، به آميخته شدن هر دو روش و مخلوط -