نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 349
اين زندگانى و آن زندگانى و آنچه براى او مقدر و مهيا كردهاند بىاطلاع است . انسان نادان روزهاى عمر خود را به بيهوده ترين شكل تلف مىكند - علاوهء وزر و وبالى كه از كارهاى زشتى كه مىكند بر دوشش مىماند - زيرا كه از خير و شر هر دو ناآگاه است و نمىداند چگونه از آن يك پيروى و از اين يك دورى كند ؛ و راه رسيدن به اسباب خوشبختى بر او بسته است ، و وسيله اى براى آگاهسازى خويش در اختيار ندارد ، تا هدفهاى زندگى را دريابد . انسان جاهل همچون تو پى در اختيار پيشامدها است كه هر گونه بخواهند با آن بازى مىكنند . به همين جهت اسلام نادانى و ناآگاهى را به سختى زشت شمرده است ، و آن را مخالف شخصيّت انسانى دانسته ، و با شدت تمام به مبارزه و طرد آن پرداخته است . 7 - فهم و دريافت دين : پذيرفتن دين - به صورتى ساده - آن فايده اى را كه منظور است ندارد . و به همين جهت است كه مىگويند : دو گونه اعتقاد داريم : اعتقاد زبانى و اعتقاد قلبى . اعتقاد سازنده و تكاملبخش آن است كه در جان رسوخ كند و در مشاعر متمركز شود و حركات و كردارها و حتى افعال قلبى را دگرگون سازد . و اين اعتقاد ، مستلزم رياضتورزيدن و مجاهدت است ، تا آدمى را بر آن وادارد كه اعمال شخصى خود را اصلاح كند و از بيطرف بودن و خط نداشتن بپرهيزد ، و در مسائل اجتماعى و بشرى و پيشامدها ايستارى قطعى اتخاذ كند ، ايستارى بيزار از سازش و سستى . و معلوم است كه چنين ايمانى جز از راه فهم و كوشش و تفقّه - به معناى درست و جامع كلمهء « تفقّه » - حاصل نمىشود . به همين جهت امام جعفر صادق « ع » گفته است : « ليت السّياط على رؤس اصحابى حتى يتفقّهوا في الحلال و الحرام [1] ( 1 ) كاش تازيانه ها بر سر اصحاب من افراخته بود ، تا در حلال و حرام تفقه