نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 347
بدان اشاره شد - اساس « حيات انسانى » به شمار مىرود . و آن چيزى جز پروردن نيروهاى باطنى و دريافتهاى قلبى نيست . پس بر آدمى واجب است كه تمام كوشش خود را براى پرورش دادن اين نيروهاى باطنى به كار اندازد و در اين باره تلاش كند . [1] و اين رشد درونى ، جز از طريق به كار انداختن فكر و ورزش باطنى و مداومت بر آن حاصل نمىشود . بنا بر اين ، انديشيدن امرى حياتى است براى انسان و مايهء رشد و نموّ عقلى او است ، و خود وسيله اى است براى كامياب شدن از لذت دركها و معرفتهاى تجربى . و از اين راه استعدادهاى آدمى از مرحلهء « بالقوّه » به مرحلهء « بالفعل » انتقال پيدا مىكند . و همين امر اساس فراهم آمدن آن پيشرفت است كه از انسان در زندگى بر اين سياره انتظار مىرود . و انديشه ، پيوسته ، همچون شعلهء درخشانى است كه راه آدمى را در زندگى كنونى و بعدى روشن مىكند ، و راهنمايى است كه انسان را براى برداشتن دشواريها از پيش پاى خود و حل كردن مسائل و از بين بردن مشكلات يارى مىدهد . فكر كردن كليد هر خير و بركت است ، و همچون آينه اى صاف و پاك است براى دركها و دريافتها . 5 - رهنمونى به خود يادآورى [2] : در زندگى آدمى اسباب و عللى است كه انسان را از جستجوى معرفت و دست يافتن به آن باز مىدارد ، يا چنان كار مىكند كه شناخت به دست آمده سست شود و در زير پوششى از غفلت و فراموشى قرار گيرد . و اين سببها بسيار گوناگون و متنوع است و از جملهء آنها است : فراموشى ، خودپسندى ، تكبر ، هواى نفس ، عشق كور ، افتادن در زير فشار عرف و عادت ، پيشرفت سن ، كم توجهى به امر حيات فكرى و قلبى ؛ و چسبيدن به حيات زمينى و
[1] و اين فراگيرتر و ژرفتر از چيزى است كه در « علم پرورش » به نام « پرورش عقلى » خوانده مىشود ؛ به دليل آنكه از دايرهء عقل فراتر مىرود و به « عالم قلب » و « جهان دل » پا مىنهد ، و با قلب و دريافتها و عواطف آن پيوستگى مىيابد . [2] در اينجا مقصود ما از خود يادآورى ( استذكار ) ، به عين همان نيست كه در فلسفهء افلاطون آمده است .
347
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 347