نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 346
العقل فقد الحياة ) . [1] پس انسان به شناختها و دريافتهاى خود انسان است نه به غريزه هاى خويش . انسان به غريزه هايش حيوان است . بنا بر اين ، مايهء امتياز اصلى انسان ، عقل و دريافت انسان است و كارهايى كه از آنها صادر مىشود . و با اين كارها است كه مىتواند تاريخ را دگرگون سازد ، و اجتماع را بنا كند ، زندگى را از آرمانهاى و الا بياكند ، و بر غريزه هاى فردى و اجتماعى چيره شود ، و اوضاع و احوال را در جهت بهتر و شايسته تر شدن و مطابق حكمت بودن تغيير دهد . اگر انسان در اين منظور خود كامياب شود ، فرصت آن را پيدا مىكند تا مسير بيشتر چيزها را در جهتى كه خود درمىيابد و مىخواهد و برمىگزيند بيندازد . و از اين جمله است رام ساختن غرايز چنان كه معلوم است . از بين بردن غرايز امكانپذير نيست ، ولى انسان مىتواند آنها را در جهت خير و حكمت بيندازد . به همين گونه براى آدمى اين امكان وجود دارد كه بسيارى از سنتهاى اجتماعى و محيطى را به صورتى عالى دگرگون سازد . از آنچه گفته شد ، اهميت شناخت و دريافت و آگاهى آشكار مىشود . و اينها جز از طريق عقل و به كار انداختن آن صورتپذير نخواهد شد . 4 - انديشيدن و اهميت آن : آنچه در اسلام ، در بارهء بزرگداشت تفكر و انگيختن مردمان بر آن ديده مىشود ، در ديگر اديان و نظامهاى اجتماعى و برنامه ريزيهاى انسانى ، در عرصهء پرورش و آموزش ديده نمىشود . در اسلام ، ( 1 ) انديشهء يك ساعت بهتر از عبادت يك سال دانسته شده ( فكرة ساعة خير من عبادة سنة ) [2] ، و ( 2 ) انديشيدن ، زندگى دل و حيات قلب خوانده شده است ( التفكر حياة قلب البصير ) [3] . آدمى براى رشد كردن اندامها و نيروهاى بدنى خود به غذا خوردن و ورزش نيازمند است ، ولى امرى مهمتر و بزرگتر نيز هست كه - چنان كه