نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 345
جانوران بازشناخته مىشود . و اين علاوه بر غريزه هايى است كه همهء جانوران در آنها با يك ديگر شركت دارند . و ليكن در اين ميان ، براى انسان گونهء ديگرى از فعل و كردار هست كه از شناخت و دانش سرچشمه مىگيرد نه از طبع و غريزه ؛ و آنچه آدمى را به اين گونه فعل وامىدارد ، چيزى جز فهم و معرفت حاصلشدهء براى او نيست . . . به انسان دستگاه هاى لازم براى اين گونه فعل داده شده ، و آن عقل است و قدرت و اختيار ، كه در نتيجهء آن مىتواند چيزى را بشناسد و دريابد ، سپس مىتواند آن را با اختيار خود به وجود آورد . بنا بر اين انسان ، همچون جانور ، محصور در چهارچوب طبع و غريزه نيست . و اهميت انسان ، و كرامت ويژه ، و ارزش انسانى وى ، در همين گونه فعل - يعنى فعل ارادى - متجلى مىشود ، چرا ؟ چون اين گونه فعل است كه مشتمل است بر حركات سازنده و دگرگونيهاى تكاملى ، كه در زندگانى انسان ، در اجتماع و تاريخ ، پديدار مىگردد ، و سبب آن است كه « حيات انسانى » از « حيات جانورى » تمايز پيدا كند . بنا بر اين ، آدمى را دو زندگى است : يكى زندگى حيوانى غريزى كه در آن با ديگر جانوران شريك است ، و ديگرى زندگى انسانى عقلانى كه به وسيلهء آن به مقام انسان و مرتبهء انسانيت ارتقا پيدا مىكند . از اينجا به اين نتيجه مىرسيم كه انسان كارى را انجام مىدهد كه خود به ارادهء خويش برگزيده است . و اين گزينش هم بر حسب عقل و شناخت او صورت مىگيرد . پس هر كه دامنهء عقلش كوتاه باشد ، يا نتواند خوب انتخاب كند ، دامنهء عمل و كارهاى نيكش نيز كوتاه خواهد شد . و هر كه دامنهء عقلش گسترده باشد ، دامنهء عمل و كارهاى نيكش نيز گسترده خواهد شد ، چنان كه امام على بن ابى طالب « ع » گفته است : « الانسان بعقله [1] ( 1 ) انسان به عقل خويش انسان است » . و به همين جهت ( 2 ) از دست دادن عقل را ، از دست دادن زندگى شمرده اند ( فقد