نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 318
امر بها مىدهد و براى ديگران حق نظر دهى قائل مىشود ؛ [1] و آشكارا پذيرش آن را شعار قرار مىدهد : ( 1 ) « به من چنان گمان مبريد كه در بارهء حقى كه به من گفته شود احساس سنگينى مىكنم ، يا در بند آنم كه مرا بزرگ شماريد ، چه هر كس كه از حقى كه به او گفته يا عدالتى كه به او عرضه شود احساس سنگينى كند ، عمل كردن به آنها براى او سنگينتر است ؛ بنا بر اين از گفتن سخن حق ، يا اظهار نظر عادلانه ، خوددارى نكنيد و لا تظنّوا بي استثقالا في حقّ قيل لي ، و لا التماس اعظام لنفسى ، فإنّه من استثقل الحقّ أن يقال له ، او العدل ان يعرض عليه ، كان العمل بهما اثقل عليه . فلا تكفّوا عن مقالة بحقّ ، او مشورة بعدل » . [2] عقل سليم نيز چنين حكم مىكند كه انسان تنها به نظر خويش بسنده نكند ، و از خردها و عقلها و تجربه ها و شناختها و آگاهيها بهره ببرد . و انسان غير مستبد و غير خودخواه اين حكم شرع و عقل را مىپذيرد و به كار مىبندد . . . فصل 6 ، و فصل 38 ، و فصل 40 ، و فصل 41 ( بند « يب » ) ، از اين باب نيز نگريسته شود . البته براى مشورتخواهى و نظرجويى ، و مشورت دهى و نظرگويى ، آدابى است كه بايد آنها را « اخلاق رايزنى » ( آداب مشاورت ) ناميد . و به يقين رعايت آن اخلاق و آداب ، براى هر دو طرف لازم است . در فصل 43 ، و فصل 44 ، و فصل 46 ، از اين باب ، پاره اى از اين آداب آمده است .