يا غريب اگر ذاتى بود مانند جسم طبيعى باشد و بدن انسان مقارن اعتبار صحت و مرض كه موضوع علم طبيعى و طبند و لا محاله نظر طبيعى در موضوع طب نظرى مطلق باشد و نظر طبيب در او نظرى مقيد باعتبار مذكور و بسبب مقارنت اين قيد علم خاص جزو علم عام نبود بل در تحت او باشد بمرتبه و اگر عارض غريب بود يا افادت هياتى كند موضوع را يا نكند و اول مانند مجسمات و اكر متحركه بود كه موضوع اين دو علمند و دوم مانند جسم طبيعى و بصر حيوان بود باعتبار اتصال مخروط نور با خطوطى تعليمى در آن سطح به او كه موضوعات طبيعى و مناظرند و اين هر دو علم يعنى اگر متحركه و مناظر در تحت هندسه اند و اگر چه موضوع يكى نوع موضوع طبيعى است و موضوع ديگر نوع موضوع هندسه و سبب آنست كه اعراض ذاتى هر يك بحسب مقارنت عارض كه مطالب باشد در آن علم اعراض ذاتى انواع مقدار است و اگر عام جنس خاص نبود يا معرض خاص بود يا عارضش و اول يا خاص مقارن عارضى ديگر باشد يا نبود و اگر باشد مانند جسم طبيعى بود و اصوات باعتبار مقارنت مناسبات عددى كه عارض غريبى است او را و اين هر دو موضوع طبيعى و موسيقىاند و خاص را در تحت رياضى شمرند هم بسبب اعراض ذاتى كه مطلوبست در مسايل اما اگر خاص مقارن عارضى نباشد مانند جسم طبيعى و اصوات مطلق خاص در اين صورت نيز جزو عام بود چه موضوعش از ذاتيات اوست و اما اگر عام عارض خاص بود و عامتر بود مانند وجود و جسم طبيعى كه موضوع فلسفه اولى و طبيعىاند و در اين صورت خاص جزو عام نبود اما در تحت عام بود و اگر عامتر نبود بمثابت دو موضوع متباين باشند مانند جسم طبيعى و تعليمى كه موضوع علم طبيعى و مجسماتند يكى عارض ديگر است و اما اگر موضوع هر دو علم يك چيز باشد و باختلاف اعتبارات مختلف شوند يا يك موضوع