responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) نویسنده : خواجه نصير الدين الطوسي    جلد : 1  صفحه : 364


مساوى نصف زواياى مربع است چه اوسط كه معلول اصغر است علت حصول اكبر است او را و همچنين انسان حيوانست پس جسم است يا حساس چه اوسط معلول اصغر است در وجود چنانك گفته ايم و علت وجود اكبر است او را مثال سيم اين حيوان غراب است پس اسود است چه اوسط در اين صورت معلول يكى از دو وصف ديگر نيست اما علت اسود بودن اين حيوانست و نشايد كه اوسط با وجود اكبر اصغر را در عقل متكافى بود مانند متضايفان يا از او متاخران بود يعنى حصول اكبر اصغر را معلوم شود و بتوسط او اوسط مثال اول اين شخص پدر زيد است پس زيد پسر اوست چه حصول اين دو معنى در ذهن چون مقارن يكديگر باشند اقتضاء حصول يكديگر نتوانند كرد بل نتيجه در وضوح مانند صغرى بود بعينه پس از اين حدود قياس نيايد تا ببرهان چه رسد و مثال دوم اين عدد فرد نيست پس زوج است چه حكم بانك اين عدد فرد نيست اگر مستفاد بود از غير علت يقينى نبود و اگر مستفاد از علت بود و علتش فقدان حد فرد بود در عدد مذكور و يا اول حد زوج موجود نبود اين فقدان صورت نبندد پس اوسط متاخر بود در معرفت از نتيجه اما اگر اوسط معلول حصول اكبر بود اصغر را در خارج نه معلول اكبر تنها يا اصغر تنها به عكس آنچه در برهان لم گفته ايم و علت تصديق باشد آن تاليف دليل بود و از اقسام برهان ان باشد چنانك گوئيم اين شخص را تب غب است پس خلط صفراوى خارج عروق متعفن است و در اين موضع بايد كه معلول مساوى علت بود و مساوات او علت را معلوم باشد تا از وجودش وجود علتش كه حكم مذكور است معلوم شود و سخن در آنك علم بمعلول چگونه مقتضى علم به علت باشد گفته آمده است پس دليل در اكثر احوال مفيد علمى ناقص جزوى باشد و اكثر وقوعش در جزويات بود و در

364

نام کتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) نویسنده : خواجه نصير الدين الطوسي    جلد : 1  صفحه : 364
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست