إسم الكتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 617)
نتيجه فاسد هميشه نتيجه ندارد در صغرى رد افتد و اگر قياس خلف بر هيات شكل سيم بود و نقيضش مطلوب در صغرى قياس رد بر هيات شكل دوم باشد و اگر در كبرى بود بر هيات شكل اول و نقيض نتيجه فاسد هميشه در كبرى رد افتد و اگر قياس خلف بر هيات شكل چهارم باشد قياس رد هم بر هيات اين شكل بود و نقيض نتيجه فاسد در رد غير آن مقدمه افتد كه نقيض مطلوب در قياس خلف افتاده باشد و هر چند اين احكام از قياس عكس معلوم شده است اما اينجا امثله آنچه به اين موضع تعلق دارد در اين جدول باز آورديم و خلف در باقى اقترانيات هم بر اين قياس باشد و جدول اين است و اما وقوع وضع تاليش به علت علت در اين قياس چنان بود كه نقيض مطلوب علت فساد نتيجه فاسد نباشد پس از استدلال از فساد نتيجه فاسد بر فساد نقيض مطلوب مغالطه باشد و آن دو نوع بود يكى آنك نقيض مطلوب را كه با مقدمات قياسى كه انتاج نتيجه فاسد كند در حدود اشتراك نبود و اين مغالطه پوشيده نماند الا بنادر و مثالش چنان بود كه كسى گويد در اثبات آنك ضلع مشارك قطر نباشد زيرا كه اگر مشارك باشد بفلان قياس اجنبى لازم آيد كه خلا موجود بود و اين محال است پس ضلع مشارك قطر نباشد ديگر آنك اشتراك حاصل آيد مثالش چنانك مطلوب ليس كل ج ا باشد و گويند اگر اين باطل بود نقيضش كل ج ا حق بود و كل ا ب و كل ب د حق است پس كل ا د حق باشد ليكن ليس كل ا د حق است و اين خلف باشد يا گويند اگر اين باطل بود نقيضش كل ج ا حق بود و كل د ب و كل ج ب حق است پس كل د ج حق باشد ليكن ليس كل د ج حق است و اين خلف باشد پس ليس كل ج ا حق بود و نقيض مطلوب را در اين هر دو قياس هيچ اثر نيست پس اين خلف را با او هيچ تعلق نباشد و اين نوع باشد كه پوشيده ماند و در قياس مستقيم اين معنى واقع نباشد چه آنجا دعوى كذب هيچ قضيه نكند