responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) نویسنده : خواجه نصير الدين الطوسي    جلد : 1  صفحه : 113

إسم الكتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 617)


مردم نادان نبود چه اگر اين سخن كاذب بود نقيضش كه بعضى مردم نادانند صادق بود و ليكن گفته ايم همه مردمان دانايند و بر اين قياس در شخصيات اگر مقابل آنك گوئيم زيد بيناست يك بار بسلب گوئيم و يك بار بعدول تفاوتى نباشد اما در محصورات اگر مقابل همه مردمان دانااند بعدول گيريم بايد كه جزوى گيريم همچنانك در سلب چه اگر كلى گيريم به قوت متضاد باشند و همچنين در جزويات اين است احوال عدول در جانب محمول اما اگر قضيه معدوليه الموضوع بود و كلى چنانك گوئى كل لا ج فهو ب در هر ماده كه محمول مساوى موضوع بود ج و ب اقتسام وجوه اثبات و نفى كرده باشد چنانك گوئيم كل لا واحد فهو كثير و در اين مواد معدوليه الموضوع و معدوليه المحمول متلازم باشند چه كل واحد فهو لا كثير مساوى قضيه مذكور باشد و هر يكى با سالبه كه در قوت معدوليه المحمول بود متلازم باشند پس باعتبار عكس هر يكى قضاياى متلازم در هر ماده شش بود و اگر محمول عامتر بود لا محاله بعضى يا همه ج نيز ب باشد و بحسب صورت ميان اين معدوليه و سالبه چون هر دو كلى باشد يا هر دو جزوى مناسبتى نبود در خصوص و عموم چه توان گفت كل لا انسان متصور و نتوان گفت لا شىء من الانسان بمتصور و توان گفت كه لا شىء من الانسان بفرس و نتوان گفت كل لا انسان فرس و همچنين توان گفت بعض الانسان حيوان و نتوان گفت ليس بعض الانسان به حيوان و توان گفت ليس بعض الحيوان انسان و نتوان گفت بعض اللاحيوان انسان اما اگر سالبه كلى بود و معدوليه جزوى معدوليه لازم سالبه بود بر تقدير وجود موضوع در ماده امتناع چه هر گاه لا شىء من الحيوان بحجر حق بود بعض اللاحيوان حجر حق بود و در ماده امكان نه چنين بود چه توان گفت لا شىء من الحيوان به مريض بالامكان و نتوان گفت بعض اللاحيوان مريض و اگر سالبه جزوى بود و معدوليه

113

نام کتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) نویسنده : خواجه نصير الدين الطوسي    جلد : 1  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست