responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 64


مانند سمرة بن جندب [1] كه بر ضد حضرت امير المؤمنين ( ع ) روايت جعل كرد . و اگر فقيه نباشند ، نمىتوانند بفهمند كه فقه چيست و حكم اسلام كدام . و ممكن است هزاران روايت را نشر بدهند كه از عمال ظلمه و آخوندهاى دربارى در تعريف سلاطين جعل شده است .
به طورى كه ملاحظه مىكنيد ، با دو روايت ضعيف چه بساطى راه انداخته‌اند ، [2] و آن را در



[1] ابو عبد الرحمن سمرة بن جندب بن ملال بن جريج ( 58 ه . ق . ) از پيامبر بسيار روايت كرده است . بعد از مرگ زياد چندى در بصره جانشين وى بود تا آن كه معاويه وى را معزول ساخت . طبرى مىنويسد كه سمرة در ايامى كه والى بصره بود فرمان قتل هشت هزار تن را صادر كرد . چون به كوفه آمد زياد از او پرسيد : نمىترسى كه فرد بىگناهى را كشته باشى ؟ گفت : اگر افزون بر اين هم مىكشتم نمىترسيدم . به نقل از ابن ابى الحديد ، در شرح نهج البلاغه - ( ج 4 ، ص 73 ) معاويه در ازاى صد هزار درهم به او پيشنهاد كرد تا روايت كند آيهء * ( « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُه فِى الْحَياةِ الدُّنْيا . » ( بقره / 204 ) در شأن على بن ابى طالب نازل گرديده است و آيهء * ( « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَه ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه . » ( بقره / 207 ) در شأن ابن ملجم فرو فرستاده شده و سمره به چهار برابر آن مقدار پذيرفت كه آن روايت را جعل كند .
[2] در بين روايات ندرتاً اخبارى ديده مىشود كه اطاعت پادشاه و سلاطين را لازم شمرده است . اين روايات دستاويز گروهى براى توجيه سكوت در برابر ستمگران گرديده است ، با اين كه اين روايات از حيث سند ضعيف و از جهت دلالت نيز عموماً نارساست . براى تأييد مدعا در اينجا دو نمونه از روشنترين و مهمترين اين روايات را مىآوريم : عَنْ جَماعَةٍ عَن أبى المفضّل ، عَن جعفر بن محمّد بن جعفر ، عن عليّ بن الحسن بن عليّ بن عمر بن عليّ بن الحسن عن حسين بن زيد بن عليّ بن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ( ع ) عن النبيّ ( ص ) ، قال : السُّلْطانُ ظِلُّ اللَّه فِى الأْرضِ ، يَأْوى إلَيْه كُلُّ مَظْلُومٍ ، فَمَنْ عَدَلَ كانَ لَه الأَجْرُ وَعَلَى الرَّعِيَّةِ الشُكْرُ . وَمَنْ جارَ كانَ عَلَيْه الْوِزْرُ و عَلَى الرّعيّةِ الصَّبْرُ حَتّى يأْتِيَهُمُ الأَمرُ ( بحار الأنوار ، ج 72 ، ص 354 . ) ( پيامبر ( ص ) فرمود : پادشاه سايه خدا بر روى زمين است ، هر ستم ديده‌اى به او پناه مىبرد . اگر عدالت ورزد ، براى او پاداش نيكوست ، و بر مردم است كه وى را شكر گذارند . و اگر ستم كند ، گناه آن بر اوست ، و بر مردم است كه شكيبايى نشان دهند تا آن كه امر خدا در رسد . ) محمد بن على بن بشّار ، عن على بن ابراهيم القطَّان ، عن محمد بن عبد اللَّه الحضرمى ، عن احمد بن بكر ، عن محمد بن مُصعَب ، عن حمّاد بن سلمه ، عن ثابت ، عن أنس ، عَن رَسُولِ اللَّه ( ص ) : طاعَةُ السُّلطانِ واجِبَةٌ وَمَنْ تَرَكَ طاعَةَ السُّلطانِ ، فَقَدْ تَرَكَ طاعَةَ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ ، وَدَخَلَ فى نَهيِه . إنَّ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ * ( « وَلا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ . » ( منبع پيشين ، ص 368 ) ( پيغمبر ( ص ) فرمود : اطاعت پادشاه واجب است ؛ هر كس اطاعت او را رها كند ، فرمان خدا را رها كرده است و در نهى خداوند وارد شده است كه فرموده : « با دست خود خود را به هلاكت نيندازيد . » ) اما از راويان روايت اول ابى المفضل ، ضعيف ، و على بن الحسن مجهول ، و حسين بن زيد غير ثقه است . از راويان روايت دوم نيز على بن ابراهيم و محمد بن مصعب مجهول و محمد بن عبد اللَّه و احمد بن بكر و حماد بن سلمه و ثابت و انس غير ثقه‌اند در مقابل اين روايات ، در بحار الأنوار ، ( ج 72 ، ص 335 - 385 ، ابواب 81 - 84 ) روايات فراوانى بر خلاف مضمون آن دو روايت وارد شده است .

64

نام کتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست