نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 8 صفحه : 697
سلام الله عليهم أجمعين بر اين مضمون وارد شده است كه كمال توحيد نفى صفاتست و اثبات صفات از جهة حق سبحانه و تعالى نفى ازليّت الهى است و نفى وجوب وجود اوست . و عامه أكثر اشعرى شدند و اثبات صفات كردند ، و جمعى كه دانستند كه اين باطل است معتزلي شدند و قايل به أحوال شدند و همان تكثر بر ايشان لازم آمد با قول بأمر باطل كه اين صفات الهى نه موجودند و نه معدوم ، و اين مذهب باطله و أمثال اينها از آن جهت به همرسيد كه دست از متابعت أبواب مدينه علم و حكمت الهى برداشتند با آن كه خود متواترا از حضرت سيد المرسلين صلى الله عليه و آله نقل كردهاند كه آن حضرت فرمودند كه انا مدينة العلم و علىّ بابها ) * ، و در روايت ديگر انا مدينة الحكمة و علىّ بابها ) * منم شهرستان علم و حكمت الهى و على در آن شهر است ، و نفهميدند كه شهر چه معنى دارد ، و در چه معنى دارد با آن كه بديهي است كه مراد آن حضرت اينست كه هر علمي كه از آن حضرت اخذ نكنند جهل است و علم نيست و داخل شهر نمىتوان شد مگر از در ، و ساير آيات و اخبارى كه در اين باب وارد شده است همه را ترك كردند ، و چون جمعى به سبب متابعت وارثان علم نبي صلى الله عليه و آله از اين شرك خلاص شدند شياطين در مقام اضلال ايشان در آمدند از باب شرك در اعمال كه جمعى مرائي صرف شدند كه هر عبادتي را كه كنند از جهة اين كنند كه مردمان ايشان را عابد گويند ، و تحصيل دنيا بدين كنند و جمعى كه به تأييد الهى از اين معنى خلاص شدند مبتلا ساختند شياطين ايشان را به آن كه عبادات را از جهة خود و منافع خود به جا آورند مثل دخول جنت يا خلاصي از نار ، و جمعى از جهة كمال نفس ، و جمعى از
697
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 8 صفحه : 697