نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 8 صفحه : 363
دولت ايشان داخل بود و أو سبب أعظم بود مىخواست تدارك ايشان كند < صفحة فارغة > [ جماع قبل از طواف ] < / صفحة فارغة > ( و روى عن منصور بن حازم قال سال سلمة بن محرز أبا عبد الله صلوات الله عليه و انا حاضر فقال إني طفت بالبيت و بين الصّفا و المروة ثمّ اتيت منى فوقعت على أهلي و لم أطف طواف النّساء قال بئس ما صنعت فجهّلني فقلت ابتليت فقال لا شئ عليك ) ( 1 ) و مرويست به شش سند صحيح و هفت سند كالصحيح از منصور كه سلمة بن محرز سؤال كرد از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه و من حاضر بودم كه گفت طواف خانه كردم و سعى ميان صفا و مروه كردم و بمنى آمدم و با زن خود جماع كردم و طواف نسا نكرده بودم حضرت فرمودند كه بد كردهاى اى جاهل چرا نپرسيدى و اگر مىدانستى چرا مخالفت الهى مىكردى عرض نمودم كه مبتلا شدهام . يعنى پشيمانم و تايبم چه بايدم كرد فرمودند كه بر تو چيزى نيست . و از صحيحه أبو أيوب از سلمة بن محرز منقولست كه گفت چون مبتلا شدم : به مشايخ عرض كردم ايشان گفتند كه شخصي ديگر مبتلا شده بود مثل تو و از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه سؤال كرد حضرت فرمودند كه شترى بكشد سلمه گفت كه به خدمت حضرت رفتم و حضرت فرمودند كه بر تو چيزى نيست پس برگشتم و نزد مشايخ آمدم كه حضرت چنين فرمودند ايشان گفتند كه حضرت تقيه فرمودهاند از تو باز به خدمت حضرت آمدم كه مشايخ چنين مىگويند حضرت فرمودند كه تقيه نكردم و ليكن أو عالم بود كه گفتم بدنه بدهد و تو جاهل بودى آيا شنيده بودى كه تا طواف نسا نكنند زنان حلال نمىشوند گفتم نه و الله نشنيده بودم باز فرمودند كه بر تو
363
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 8 صفحه : 363