نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 323
خلقي كه به أو معاشرت نيكو كند با مصاحبان يا معاشران خود و حلمى كه مالك باشد غضبش را كه فرو نشاند و به مقتضاى آن عمل نكند ديگر ورع و پرهيزكارى كه أو را از محرمات الهى مانع باشد و به جا نياورد ، و أحاديث بسيار در فضايل اين صفات وارد شده است و هميشه مطلوبست خصوصا در سفرها كه معاشرت بيشتر است و هميشه با همند بخلاف حضر خصوصا اين سفر كه غرض عمده رضا الهى است مىبايد چنان كنند كه در جميع سفر حكم حاجيان داشته باشند ( و قال الصّادق صلوات الله عليه ليس من المروّة ان يحدّث الرّجل بما يلقى في السّفر من خير أو شرّ ) ( 1 ) و در موثق از جعفر بن غياث منقولست كه آن حضرت فرمودند كه از مروت يعنى آدميّت يا مردى نيست كه شخصي حكايت كند هر چه را در سفر بر سر أو آمده است از خوبيهاى أو به ديگران يا بديهاى ديگران به أو و بلاهايى كه از حق سبحانه و تعالى بر سر أو آمده باشد بلكه نيكيهاى خود را فراموش مىبايد كرد و بديهاى ديگران را معذور مىبايد داشت چون در سفر خلقها تنگ مىشود و از اين جهت سفرش ناميدهاند كه ظاهر مىگرداند اخلاق رذيلة و حسنه را . و لهذا منقول است كه شخصي مدح نمود شخصي را نزد شخصي أو گفت با أو مسافرت كردهء گفت نه گفت معامله كردهء گفت نه گفت معاشرت كرده گفت نه گفت پس چگونه مىگويى [ خوب ظ ] مرديست : خوبيها در سفر و در ماليات ظاهر مىشود و بعنوان حديث نيز منقولست ( و روى عن عمّار بن مروان الكلبىّ قال أوصاني أبو عبد الله ) *
323
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 323