< صفحة فارغة > [ وجه بوسيدن حجر و وضع آن در ركن ] < / صفحة فارغة > ( و انّما يقبّل الحجر و يستلم ليؤدّي إلى الله عزّ و جلّ العهد الَّذى اخذ عليهم في الميثاق ) ( 1 ) و چرا مىبوسند حجر الأسود را و دست بر أو مىمالند تا ادا كنند بحق سبحانه و تعالى عهدي را كه در روز عهد و پيمان از خلايق گرفتند چنانكه حق سبحانه و تعالى در قرآن مجيد ياد فرموده است كه * ( وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ الخ ) * يعنى ياد كن آن وقتي را كه پروردگار تو عهد و پيمان از خلايق گرفت در وقتي كه أرواح بودند و در بدنها جا نكرده بودند فرمود كه آيا من پروردگار شما نيستم و محمد پيغمبر شما نيست و على امام شما نيست و يازده امام از فرزندان أو أئمه شما نيستند همه گفتند بلى هستى و هستند پس حق سبحانه و تعالى گواه گرفت همه را بر يكديگر خصوصا حجر را كه أو ملكي بود از بزرگان فرشتگان و عهد پيمان را به أو سپرد و حجر را بدنيا فرستاد و عالميان را امر فرمود كه بحج خانه أو بيايند و عهد خود را با حجر تازه كنند چنانكه ميان عرب متعارفست عهد و پيمان ، پس بوسيدن و دست رسانيدن عهد و پيمان تازه كردنست و بر اين مضمون أحاديث متواتره وارد شده است .
( و انّما وضع الله عزّ و جلّ الحجر في الرّكن الَّذى هو فيه و لم يضعه في غيره لأنّه تبارك و تعالى حين اخذ الميثاق اخذه في ذلك المكان ) ( 2 ) و چرا حق سبحانه و تعالى حجر الأسود را در اين ركنى كه الحال هست گذاشت و در جائى ديگر نگذاشت زيرا كه حق سبحانه و تعالى وقتي كه عهد و پيمان مىگرفت از خلايق در اين مكان گرفت بنا بر اين در اين مكان تجديد عهد مىكنند و اين جزو حديثي است طولانى كه كلينى و صدوق هر

13