responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 6  صفحه : 84


اى دختر جبرئيل عليه السلام آمد و سلام خدا را بمن رسانيد و گفت على را سلام من برسان و امر كرد مرا كه به تو بگويم كه ترا نيست كه با على معارضه كنى هر چه كرده است خوب كرده است حضرت فاطمه فرمودند كه استغفر الله و هر گز ديگر چنين نخواهم كرد حضرت فاطمه فرمودند كه پدرم از يك طرف بيرون رفت و على از يك طرف لمحه شد پدرم آمد و هفت درهم سياه آورد و فرمودند كه پسر عمم كجاست گفتم بيرون رفت پس فرمودند كه اين دراهم را بگير و چون پسر عمم بيايد به او بگو كه از جهة شما طعامى بخرد اندك زمانى شد حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه آمدند و گفتند مگر حضرت رسول صلوات الله عليه ديگر آمدند كه خانه معطر شده است گفتم بلى آمدند و زرى آوردند كه طعامى بخريد حضرت فرمودند كه بياوريد پس هفت درهم سياه را به حضرت دادند پس حضرت گرفتند و گفتند بسم الله و حمد و سپاس الهى مىكنم به حمدى بسيار نيكو و اين از ارزاق حق سبحانه و تعالى است پس حضرت فرمودند كه‌اي حسن برخيز و با من بيا پس چون به بازار آمدند ديدند كه شخصى مىگويد كه كيست كه قرض دهد به مالدارى كه وفا كند به گفته خود با قدرت بر آن كه حق سبحانه و تعالى است و مرادش آيه است كه حق سبحانه و تعالى فرموده است كه كيست كه قرض دهد بحق سبحانه و تعالى قرضى نيكو تا مضاعف گرداند از جهة او به اضعاف بسيار .
حضرت امير المؤمنين عليه السلام به حضرت امام حسن عليه السلام فرمودند كه‌اي فرزند مىدهى اين زر را به سايل حضرت فرمودند كه آرى و الله اي پدر پس حضرت دراهم را به او داد بعد از آن كه از امام حسن گرفت حضرت امام حسن گفت اى پدر همه را به او دادى گفت بلى آن خداوندى كه اندك را مىدهد

84

نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 6  صفحه : 84
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست