responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 6  صفحه : 85


قادر است كه بسيار را بدهد پس حضرت روانه شدند بدر خانه شخصى كه از او قرض بگيرند اعرابى را ديدند كه ناقه دارد اعرابى گفت يا على اين ناقه را از من بخر حضرت فرمودند كه بهاى آن را ندارم اعرابى گفت مهلت مىدهم تا به همرسانى حضرت فرمودند كه به چند مىفروشى گفت به صد درهم حضرت فرمودند كه بگير ناقه را اى حسن پس حضرت امام حسن ناقه را گرفتند و روانه شدند اعرابى ديگر رسيد بهمان صورت و جامع ايشان مختلف بود اعرابى گفت يا على اين ناقه را مىفروشى حضرت فرمودند كه مىخواهى چه كنى گفت مىخواهم جهاد كنم با پسر عمت بجهاد اولى كه برود حضرت فرمودند كه اگر قبول مىكنى بردار و احتياج نيست كه بها بدهى او گفت بها دارم و به بها مىخرم به چند خريده حضرت فرمودند به صد درهم اعرابى گفت خريدم به صد و هفتاد درهم حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه به امام حسن عليه السلام فرمودند كه صد و هفتاد درهم را بگير و ناقه را بده و صد درهم را به آن اعرابى ده كه ناقه را بما فروخت و هفتاد را نگاه دار كه چيزى بخريم پس حضرت امام حسن دراهم را گرفتند و ناقه را دادند .
پس حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه فرمودند روانه شدم كه بيايم اعرابى را كه ناقه را بما فروخته بود كه بهاى آن را بدهم حضرت سيد المرسلين صلى الله عليه و آله ديدم كه بر سر راه نشسته‌اند كه هر گز در چنين جائى نمىنشستند پس چون نظر حضرت بمن افتاد تبسم فرمودند به حيثيتى كه دندانهاى حضرت ظاهر شد حضرت امير المؤمنين گفتند هميشه خوشحال و خندان باشيد و هر روزى ترا بشارتى تازه باشد پس حضرت فرمودند كه يا على اعرابى را طلب مىكنى كه ناقه را به تو فروخته است كه زرش را بدهى ؟

85

نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 6  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست