responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 5  صفحه : 564


مسلمانانست كه در دست كفاره بوده است و بضرب شمشير پس گرفته‌اند .
و چون غرض آنست كه سادات محتاج نباشند حق سبحانه و تعالى امام را متكفل احوال ايشان گردانيده است كه قوت ساليانه ايشان و جميع ضروريات ايشان را بدهد و اگر وفا نكند حصه ايشان از حصه خود به ايشان بدهد ، هم چنين مقرر فرمود كه اگر چيزى زياد آيد از امام باشد و چون حق سبحانه و تعالى از جهة سادات به سبب قرابت و خويشى رسول الله چرك دست را از جهة ايشان مقرر نساخت كه سبب مذلت و خوارى ايشان باشد از جانب خود چيزى از جهة ايشان مقرر ساخت كه محتاج خلايق نباشند و فاضل دستهاى ايشان را نخورند لهذا زكات سادات را به سادات مىتوان داد چون سبب مذلت ايشان نمىگردد و ذوى القربى كه در اين آيه فرموده است خويشان نزديك آن حضرتند كه حق سبحانه و تعالى خطاب به آن حضرت فرمود كه * ( وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ ) * [1] يعنى تبليغ رسالت كن و بترسان از عذاب الهى خويشانت را كه نزديكترند به تو از ديگران و در آن وقت حضرت فرزندان عبد المطلب را طلبيدند و انذار فرمودند مردان و زنان ايشان را .
و متواتر است كه چون ايشان را طلبيدند تقريبا چهل نفر بودند و هر يك از ايشان يك گوسفند مىتوانستند خوردن حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله حضرت امير المؤمنين را فرمودند كه يك گوسفند خريدند و پختند و ايشان را دعوت كردند و يك كاسه شير و اندكى نان حاضر كردند بر آن خوان و نزد هر يك يك كاسه شير گذاشتند و بمقدار گوشت يك گوسفند و بمقدار همان نان ايشان تعجب كردند و مىگفتند البته سحر كرده است كه اندك طعام را چهل مثل آن كرد تا سه روز و روز سيم آن حضرت برخاستند در ميان ايشان و فرمودند كه



[1] الشعراء - 214 .

564

نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 5  صفحه : 564
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست