نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 593
لوجهها و غشى عليها فقال النّاس لبلال أمسك يا بلال فقد فارقت ابنة رسول الله ( ص ) الدّنيا و ظنّوا انّها قد ماتت فقطع اذانه و لم يتمّه فافاقت فاطمة صلوات الله عليها و سألته ان يتمّ الاذان فلم يفعل و قال لها يا سيّدة النّسوان انّي اخشى عليك ممّا تنزلينه بنفسك اذا سمعت صوتى بالأذان فاعفته عن ذلك ) و منقولست كه چون حضرت سيّد المرسلين صلَّى الله عليه و آله از دنيا به عالم اعلى تشريف بردند بلال امتناع نمود از اذان گفتن از جهت آن چه سابقا مذكور شد در روايت ابو بصير و گفت كه اذان نمىگويم از جهت هيچ كس بعد از حضرت سيّد المرسلين صلَّى الله عليه و آله و حضرت فاطمه زهرا صلوات الله عليها روزى فرمودند كه مىخواهم كه بشنوم آواز مؤذن پدرم را ( ص ) به آن كه اذان بگويد و اين خبر را به بلال رسانيدند و اطاعت آن حضرت را واجب مىدانست شروع كرد در اذان پس چون تكبيرها را گفت حضرت ياد ايام پدرش صلَّى الله عليه و آله كرد و خود را ضبط نتوانست كردن از گريه و چون باسم آن حضرت رسيد فريادى زد و غش كرده بر رو افتاد پس مردمان فرياد كردند بلال را كه باز گذار كه حضرت بهترين زنان عالميان از دنيا رفت و كمان ايشان اين بود كه آن حضرت فوت شده است پس بلال اذان را قطع كرد و تمام نكرد پس حضرت فاطمه صلوات الله عليها با خود آمدند و فرمودند كه اذان را تمام كند بلال تمام نكرد و به خدمت آن حضرت آمد و گفت اى بهترين زنان عالميان مىترسم كه چون اذان مرا بشنوى از دنيا به روى مرا معاف دار حضرت او را معاف فرمودند از گفتن اذان . و منقولست كه چون بلال ترك اذان كرد و اطاعت عمر نكرد در ترك حى على خير العمل ابو بكر را واسطه ساخت باز قبول نكرد عمر گفت اى نمك به حرام سخن آقاى خود را نشنيد و با او بيعت نكردى در جواب گفت كه بهاى
593
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 593