نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 56
كردهاند كه حضرت سليمان صلوات الله عليه در روزى از روزها مشغول شد به آن كه اسبان را بر او عرض مىنمودند تا آفتاب فرو رفت و نماز آن حضرت فوت شد پس حضرت سليمان به خاطرش آمد كه نماز نكرده است به شومى اسبان امر كرد تا اسبان را برگردانيدند و همه را كشت به آن كه بعضى را پى كردند و بعضى را گردن زدند آن هزار اسب بود كه از حضرت داود به آن حضرت رسيده بود به ميراث يا از غنايم شام يافته بود و بعضى گفتهاند كه اسبان دريايى پرنده بودند كه جنيّان برسم هديه از جهت آن حضرت آورده بودند و حضرت سليمان گفت كه چون اين اسبان مرا از ياد خدا باز داشت اينها را كشتيم و گوشتهاى آن را تصدق نمودند و قريب به اين نيز ذكر كردهاند بسيارى از سنيان و آن چه گفتهاند خلاف واقع است و حاشا كه حضرت سليمان كه پيغمبر خدا باشد چنين كند كه اسبان بىگناه را بكشد زيرا كه اسبان خود را بر آن حضرت عرض نكردند بلكه اسبان را ديگران بر آن حضرت عرض نمودند با آن كه اگر اسبان خود را عرض مىنمودند نيز گناه نداشتند چون مكلف نيستند بلكه حق آنست كه حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه در تفسير آيه فرمودهاند كه در روزى در وقت عصر حضرت سليمان عليه السّلام مشغول عرض اسبان شدند تا آفتاب فرو رفت پس حضرت امر فرمودند فرشتگان را كه آفتاب را برگردانيد تا من نماز را در وقت فضيلت يا اختيار به جا آورم پس فرشتگان موكل بر آفتاب آفتاب را برگردانيدند پس آن حضرت برخاستند و اول وضو ساختند به آن كه آب بر ساق پاها و گردن ماليدند و جمعى كه با آن حضرت نشسته بودند و نماز ايشان نيز فوت شده بود امر كردند ايشان را تا وضو ساختند به همين عنوان چون وضوى ايشان چنين بود كه مسح كنند ساق و گردن خود را و بعد از آن نماز را به جا آوردند و چون از نماز فارغ شدند آفتاب فرو رفت و ستارگان ظاهر شد و اين
56
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 56