نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 2 صفحه : 424
و اسم پدرش را بگويد خواه مرد و خواه زن و بگويد اين تلقين را كه ترجمه اش اين است كه اى فلان آيا هستى بر آن اعتقادات كه ما از تو دانستيم و از تو جدا شديم و تو آن را داشتى و در كافى فارقتنا و همچنين در تهذيب يعنى تو از ما جدا شدى و رفتى با آن اعتقاد كه آن گواهى است كه به غير از الله سبحانه و تعالى خداوندى نيست حال آن كه واحد من جميع الوجوه است و در خداوندى و يگانگى و ساير كمالات او را شريك نيست ، و بر شهادت آن كه محمدى كه بندهء او است يعنى اعتقاد بالوهيت او مداريد و رسول او است و بهترين پيغمبران است ، و آن كه على پادشاه مؤمنان است و بهترين اوصياء پيغمبران است ، و به اعتقاد آن كه هر چه فرموده است محمد حق است ، و آن كه مردن و لوازم او از سؤال منكر و نكير و عذاب قبر و بقاى روح بعد از فناء بدن حق است و مبعوث شدن و زنده شدن در قيامت حق است ، و آن كه قيامت خواهد آمد بالوازمش كه آن حضرت از آنها خبر داده است و قرآن و احاديث معلومه متواتره بر آنها مشتمل است شكى در آنها نيست ، و در آن كه حق سبحانه و تعالى جميع مردگان را زنده مىكند و مطيعان را ثواب مىدهد به مراتب عاليه بهشت و كافران را بجهنم مىكند همه حق است و موافق واقع است چون پيغمبر مؤيد به معجزات بسيار فرموده است و ممكن است پس حق باشد پس هر گاه كه اين تلقين را بكند منكر به نكير مىگويد كه ما را روانه كردند و اعتقادات او را تلقين او كردند ديگر ما را به او كارى نيست و ما به اين عنوان آمده بوديم كه اگر او را تلقين نكنند سؤال كنيم چون تلقين كردند مىبايدمان رفتن و از اين جهت است كه شهيد گفته است كه سؤال قبر حق است اجماعا مگر كسى را كه تلقين كرده باشند كه در آنجا اجماع نيست و خلافى نيست چون اصل سؤال متواتر است و سقوط از ملقن به آحاد رسيده است .
424
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 2 صفحه : 424