نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 486
گرفتند و گفتند كه برى شويد از دين آن حضرت ، يا سب حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله بكنيد و اگر نه شما را مىكشيم عمار تقيه كرد و خلاص شد ، و پدر و مادرش تقيه نكردند و ايشان را به زجر عظيم شهيد كردند . و مشهور آنست كه ساز و بر بدن ايشان مىكشيدند تا ايشان را ريز ريزه كردند ، و چون خبر به حضرت صلى الله عليه و آله رسيد فرمود كه علم عمار عمار را نجات داد و آنها سبقت كردند به بهشت ، و عمار را فئه باغيه شهيد خواهند كرد در وقتى كه حق با عمار باشد ، و صحابه مغموم بودند كه حيف عمار كه چنين كلمه بر زبان او جارى شد حق سبحانه و تعالى اين آيه فرستاد كه * ( إِلَّا مَنْ أُكْرِه وَقَلْبُه مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمانِ ) * [1] كه چون عمار مكره بود بر او باكى نيست و ايمان در دل او جا كرده است و حضرت فرمود كه ايمان در رگ و ريشه عمار به نحوى جا نكرده است كه به اينها كافر شود و حق با عمار است هر كجا باشد و حق سبحانه و تعالى از جهت شفقت بر امت آن حضرت اين آيه را فرستاد كه : * ( إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً ) * و به قرائتى تقيّة و خواهد آمد احاديث متواترة در تقيه . پنجم : از اين امت موضوع است مؤاخذه بر آن چه ندانند و اگر چه ظاهر اين خبر عام است و ليكن مخصص شده است به احكامى چند كه جاهل در آن معذور نيست چون شريعت مقدسه آمده است و همگى عالميان مأمور بطلب علوم دينيه شدهاند پس تقصير از مردمان باشد اما بسيار جاهست كه جاهل معذور است و خواهد آمد ، مثل آن كه جاهل باشد به نجاست آب و وضو بسازد و نماز كند ، يا با جامه نجس نماز كند اگر چه اعاده يا قضا واجب هست به تفصيلى كه گذشت و خواهد آمد اما عقوبت الهى نيست .