نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 485
و حضرت سيد المرسلين صلى الله عليه و آله در شب معراج از جناب اقدس الهى طلب نمود و حق سبحانه و تعالى فرمود كه عطا كردم چنان كه على بن ابراهيم در تفسير خود از پدرش از ابن ابى عمير از هشام از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه روايت كرده است و به اعتقاد او صحيح است و به گمان متأخرين حسن كالصحيح است كه حضرت فرمودند كه آيهء * ( آمَنَ الرَّسُولُ ) * را تا به آخر آن حضرت مشافهة از جناب اقدس الهى شنيد و جبرئيل واسطه نبود و حديث طولانى است و در آنجا كه حق سبحانه و تعالى فرموده است كه * ( رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا ) * [1] حضرت فرمود كه من عرض نمودم كه پروردگارا مؤاخذه منما من و امت مرا اگر فراموش كنيم يا خطائى از ما صادر شود خداوند عالميان فرمود كه مؤاخذه نمىكنم . و ظاهر آيه و اخبار صحيحه اينست كه اين عدم مؤاخذه بر خطا و نسيان مخصوص اين امت باشد با آن كه مؤاخذه بر آنها عقلا قبيح است توجيه كردهاند كه شايد ملاحظه عظيمى كه در وسع مكلف باشد در آن امم باشد و در اين امت نباشد ، يا مؤاخذه دنيوى به اعتبار عدم ملاحظه باشد . سيم : نسيان و فراموشى است چنانچه اگر كسى سهوا بىوضو نماز كند يا نماز را نكند يا در نماز مبطلى بفعل آورد مؤاخذه اخروى ساقط است اما نماز را بعد از وضو قضا مىكند و احكام هر يك خواهد آمد . چهارم : آن چيزيست كه آدمى را بر آن اكراه نمايند مثل آن كه كسى را بر شرب خمر ، يا ترك صلاة ، يا بر نماز بىوضو جبر كنند . و از آن جمله است تقيه در همه چيز حتى در كفر و رده اگر اسير كفار شوند . و از آن جمله است حكايت عمار بن ياسر كه كفار مكه او را و پدر او را ، يا مادر او را ، يا هر دو را با عمار