نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 114
يقين تو كند ؟ در جواب گفت يقين من يا رسول الله سبب غم آخرت شده است ، و غم دنيا را از دل من برده ، شبهاى مرا به بيدارى و روزها مرا به گرسنگى و تشنگى داشته است ، و چنان شده است كه گويا مىبينم كه قيامت برپا شده است ، و عرش را بر پاى داشتهاند از جهة حساب خلايق ، و همه خلايق محشور شدهاند در آن صحرا از جهة حساب و من در ميان ايشانم ، و چنان مىبينم كه جماعتى در نعيم جنت متنعّمند ، و بر تختهاى تكيه دادهاند و چنان مىبينم كه اهل جهنّم را عذاب مىكنند ، و صداى ايشان در گوش من است . پس حضرت رو به اصحاب كرده فرمود كه اين بنده است كه حق سبحانه و تعالى دل او را بنور ايمان منور گردانيده ، و به او فرمودند كه بر اين حال كه هستى باش ، و ترك اين مكن . پس حارثه گفت يا رسول الله چون دنيا بر من تنگ شده و اشتياق به آن عالم زياد شده است از حق سبحانه و تعالى بطلب كه مرا شهادت روزى فرمايد . حضرت دعا كرد و در آن چند روز غزوهء پيش آمد و در آن جنگ به جوار رحمت ايزدى پيوست . و از اين باب اخبار بسيار است . حاصل آن كه امثال اين يقين بجز از عبادت راهى ندارد كما قال الله تعالى * ( وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً ) * [1] يعنى جماعتى كه هدايت مىيابند به كردن اعمال صالح حق سبحانه و تعالى زياده مىفرمايد هدايت ايشان را به حقايق و علوم الهيه و معارف يقينيه . و حضرت سيد المرسلين صلَّى الله عليه و آله و سلم فرمود كه در شب معراج خداوند عالميان فرمود : كه هر كه دوستى از دوستان مرا خوار كند چنان است كه با من محاربه نموده است ، و بندگان مقرب من نمىشوند به چيزى كه محبوبتر باشد نزد من از اداى واجبات ، و بتحقيق كه نزديك مىشود بنده به من